Thursday 30 September 2010

تهدید مجلس دار جوب قلعه از سوی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی


پلیس و ماموران اداره اطلاعات استان فارس، مجلس دار شهرستان جوب قلعه فارس را به دلیل برگزاری مجالس مذهبی دراویش گنابادی به طور پیاپی احضار و بازجویی می کنند.
به گزارش سایت مجذوبان نور، حمید آقاجری، مجلس دار شهرستان جوب قلعه که اکنون بیش از یک ماه است از سوی ماموران اطلاعاتی و امنیتی استان فارس بازخواست و بازجویی می شود، در این باره گفت: ماموران ما را به عضوگیری متهم کرده و اصرار دارند که مجوز مجالس الهی و مذهبی را از ادارات ارشاد و تبلیغات اسلامی استان بگیریم.
آقاجری افزود:آقایی به نام نیکبخت، که رییس پلیس مخفی است، ما را به تعطیل کردن مجالس شب های دوشنبه و جمعه تهدید کرده و در برخوردی غیر قانونی و قهرآمیز، مدعی شده است که در صورت گردن نگذاشتن به این تهدید، مرا در حضور دراویش دستنبد زده و از دایر شدن مجالس و حضور دراویش در آنها جلوگیری خواهد کرد. او گفت: بازجویان ما را به عضوگیری و تبلیغمتهم می کنند و اصرار دارند که این مجالس که در آن جز ذکر خداوند و مسایل مذهبی جاری نیست، تعطیل شود.
وی ادامه داد: من بارها از ماموران خواستار تحقیق در این باره شدم و به آنها تاکید کردم که نه تنها در این مجالس عضوگیری نمی شود، بلکه عموم کسانی که در آنحضور پیدا می کنند به خواست خود می آیند و به هیچ وجه اصراری در کار نیست.
مجلس دار شهرستان جوب قلعه در پایان از دخالت ِ اداره اطلاعات یاسوج نیز برای تعطیل کردن مجالس دراویش گنابادی جوب قلعه یاد کرد. شنیده ها حاکی است که شواری تامین استان فارس جلسه ای را با موضوع مجالس درویشی شهرستان جوب قلعه تشکیل داده و در آن از حضور جمعیت بیش از حد تصور در مجالس دراویش و محبوبیت آقاجری در میان مردم منطقه یاد کرده است
منبع:
مجذوبان نور

اخراج علیرضا فرشی از عضویت در هیات علمی دانشگاه آزاد جلفا


علیرضا فرشی فعال مدنی آذربایجانی و استاد کامپیوتر دانشگاه آزاد جلفا از تدریس در این واحد دانشگاهی محروم شد.

به گزارش ساوالان سسی، بر اساس نامه ای که از سوی رئیس دانشگاه آزاد حلفا به فرشی ابلاغ شده است هیات گزینش اساتید این دانشگاه طی جلسه ای در ۱۱ مرداد ۸۹ صلاحیت این فعال مدنی آذربایجانی برای ادامه تدریس در این واحد دانشگاهی را رد و وی را از عضویت در هیات علمی دانشگاه آزاد اخراج کرده است.


استنادات هیات گزینش دانشگاه آزاد برای صدور این حکم فعالیتهای مهندس فرشی در راستای حقوق ملی آذربایجانیها و حکم حبس صادره برای وی از سوی دادگاه انقلاب تبریز عنوان شده است.


این استاد دانشگاه آذربایجانی ۱ خرداد ۸۸ در جریان مراسم راهپیمایی خانوادگی در پارک ائل گولی تبریز و در حالی که شعار «تورک دیلینده مدرسه»(مدرسه به زبان ترکی) سر می داد بازداشت و پس از گذشت سه ماه بازداشت موقت به قید وثیقه از زندان آزاد شده بود.


شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز طی حکمی در ۲۳ آبان ۸۸ این فعال آذربایجانی را با اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبیس تعزیری محکوم نموده بود.حکم صادره چندی بعد در دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان شرقی به شش ماه حبس کاهش یافت.


حکومت ایران فعالین مدنی آذربایجانی را تحت فشار قرار داده و از مشاغلشان اخراج می کند به گونه ای که در سالهای گذشته دهها فعال مدنی آذربایجانی از جمله عبدالله عباسی جوان، سعیدمتین پور، مهدی نعیمی و فرزاد صمدلی به دلیل فعالیت در عرصه حقوق ملی آذربایجانیها در ایران از مشاغلشان اخراج شده اند

منبع: ساوالان سسی

Tuesday 28 September 2010

آکسیون اعتراضی کمیتۀ بین المللی حمایت از حقوق درویشان و دانشجویان ایران در یکی از مراکز اصلی لندن


در راستای سلسله برنامه های مشترک سازمان عفو بین الملل و "کمیتۀ بین المللی حمایت از حقوق درویشان و دانشجویان ایران" ، قرار است حرکتی اعتراضی در واکنش به نقض گستردۀ حقوق بشر در ایران در میدان ترافالگار شهر لندن جنب نشنال گالری برگزار شود.
این برنامه با هدف آگاهسازی مردم دنیا از رخدادهای ایران نسبت به نقض گستردۀ حقوق بشر با توزیع بروشور ، نصب پوستر و نمایشگاه عکس روز شنبه ۲ اکتبر از ساعت ١١ تا ١٦ در میدان ترافالگار شهر لندن جنب نشنال گالری برگزار خواهد شد.

علاوه بر تنویر اذهان عمومی مردم دنیا ،هواداران و حامیان این کمیته در نظر دارند قسمت دوم نمایش خیابانی جنایات "سپاه پاسداران " را در این محل به اجرا در آورند

لازم به ذکر است که قسمت اول این نمایش در تاریخ ۲۸ آگوست در همین مکان اجراء شد که با استقبال گسترده و بی نظیری از سوی شهروندان بریتانیایی و جهانگردان از کشورهای گوناگون جهان همراه گردید و همین امر موجب تشویق و به اجرء در آوردن قسمت دوم این نمایش گردید

این نمایش خیابانی کاری ابتکاری و مشترک میان کمیتۀ بین المللی حمایت از حقوق درویشان و دانشجویان ایران و سازمان عفوبین الملل است که پیشتر با عنوان (A face for freedom in Iran) توسط هواداران و حامیان کمیته و سازمان عفو بین الملل در شهرهای مختلف کشورهای بزرگ دنیا بنحو دیگری به اجرا در آمد

کمیته با انتشار این فراخوان از همگان دعوت می کند تا با اعلام مراتب انزجار و مخالفت خود نسبت به سلب آزادی های مدنی در ایران ، اقدامات سرکوبگرانه توسط رژیم حاکم بر ایران را محکوم کنند

کمیتۀ بین المللی حمایت از حقوق درویشان و دانشجویان ایران – شاخۀ مستقر در لندن

منبع: اینساید آف ایران

حمله نقابداران لباس شخصي به فرزند یک درویش گنابادی


دانيال سلطاني 16 ساله كه والدين وي از دراويش سلسله نعمت اللهي گنابادي مي باشند ، صبح امروز مورد حمله و ضرب و شتم عده اي نقابدار لباس شخصي قرار گرفت .
به گزارش خبرنگار سايت مجذوبان نور ؛ دانیال سلطانی صبح امروز سه شنبه 6 مهرماه، پس از خروج از منزل و در حال حرکت بسوی مدرسه، مورد تهاجم و ضرب و شتم چند تن نقابدار لباس شخصي قرار گرفت و روانه بيمارستان شد

بر اساس آخرين خبرهای دريافتي از گناباد حال عمومی وي خوب گزارش شده است. گفتني است، دانيال سلطاني روزهاي تابستان و دراوقات فراغت ،در مغازه آقاي مروي از دراويش گنابادي مشغول به كار و فعاليت است و آقاي مروي نيز ، در هفته گذشته و در حال مراجعه به منزل ، مورد تهاجم و ضرب و شتم 4 نفر نقابدار لباس شخصی ، مجهز به اسلحه سرد و اسپری قرار گرفت و مجروح شد
منبع:
مجذوبان نور

دیدار دانشجویان با خانواده میلاد اسدی، عضو دربند شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت

روز گذشته دانشجویان دانشگاه های مختلف تهران از جمله دانشجویان دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی، آزاد تهران

مرکز و تهران جنوب و پلی تکنیک با حضور در منزل میلاد اسدی، نسبت به ادامه بازداشت دوست و همکلاسی خود با خانواده ی وی ابراز همدردی نمودند

میلاد اسدی، دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، یکی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت می باشد که از 9 آذر سال گذشته بدون آزادی و به طور ممتد به مدت 303 روز است که در زندان اوین به سر می برد.

وی در دادگاه بدوی شعبه 28 به ریاست قاضی مقیسه به 7 سال زندان و 1 میلیون ریال جریمه نقدی محکوم گردید و این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز عینا تایید گردید. میلاد اسدی که از فعالین دانشجویی دانشگاه خود و همچنین عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بوده است به دلیل فعالیت های آزادیخواهانه و قانونی خویش، همواره مورد قبول و تایید جامعه دانشگاهی قرار گرفته است.


از اینرو در روزهای آغازین بازگشایی دانشگاه ها و با توجه به حضور جمعی از دانشجویان در زندان ها و محروم بودن آنان از حق مسلم برخورداری از تحصیل، دانشجویان به یاد دوست و همکلاسی دربندشان در منزلش حضور پیدا کرده و آزادی هرچه سریعتر وی و تمامی دانشجویان دربند را آرزو نمودند. همچنین دانشجویان به نشان یادبود و به پاس استقامت و ایستادگی بر حق یار دبستانی خود، چندین جلد کتاب را با یادداشت هایی که در آن نوشته شده بود، به میلاد هدیه نمودند.


خانواده این دانشجوی زندانی با قانونی دانستن حق برخورداری از تحصیل برای فرزندشان، ابراز امیدواری نمودند که با آغاز سال تحصیلی جدید مسئولین مربوطه و در راس آن دادستان تهران با آزادی دانشجویان و البته فرزندشان موافقت نمایند تا بیش از این به آینده ی جوانان این مرز و بوم صدمات جبران ناپذیر وارد نگردد

منبع: ادوارنیوز

جلوگیری از تحصیل علیرغم گرفتن تعهد کتبی

سید حنظله هدایتی فعال دانشجویی که در کنکور کارشناسی ارشد شرکت نموده بود، توسط هئیت گزینش از تحصیل محروم شد

هدایتی مسئول کمیته تبلیغات و اطلاع رسانی ستاد منطقه۱۱ مهندس موسوی در تهران که در اردیبهشت ماه به هیئت گزینش فراخوانده شده بود بعد از بازجویی ۳ساعته توسط بازجویان وزارت اطلاعات و گرفتن تعهد کتبی، به وی قول جلوگیری از بروز هرگونه مشکل برای او را داده بودند، اما بعد از اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد معلوم گشت که از ادامه تحصیل هدایتی جلوگیری به عمل آمده است

لازم به ذکر است نامبرده علیرغم ثبت اعتراض خود در سازمان سنجش و انتظار یک ماهه هیچ گونه پاسخی از این مراجع دریافت نکرده است

پیشتر ازاین نیز از ادامه تحصیل بسیاری از فعالان سیاسی و دانشجویی مخالف دولت جلوگیری به عمل آمده بود

به نظر می رسد با به روی کار آمدن کامران دانشجو کودتای دوم پس از انتخابات ریاست جمهوری در دانشگاهها در حال وقوع است و جدا ازدانشجویان بسیاری از اساتید منتقد دولت نیز بازنشسته و اخراج شده اند

منبع: امروز

Monday 27 September 2010

استاد بازنشسته دانشگاه تهران: به علم و فرهنگ یورش برده اند

دکتر محمد خوش چهره اقتصاددان و از چهره های شاخص اصولگرا پس از گذشت ۲۳ سال سابقه تدریس در دانشگاه تهران از اول مهر ماه به جمع اساتید بازنشسته پیوست. بازنشستگی این استاد با سابقه هماندند برخی از اساتید و روسای پیشین دانشگاه ها که در تابستان امسال با حکم وزیر علوم بازنشسته شدند بازتابهای مختلفی در محافل سیاسی و دانشگاهی داشت

این استاد پیشین دانشگاه تهران، در مصاحبه ای اقدامات اخیر مسولین در وزارت علوم را یورش به علم و فرهنگ دانست و ادامه داد: "به علم و فرهنگ یورش برده اند اما قطعا این اقدامات انحرافی پایدار نخواهد بود و در آینده نزدیک برعکس به بیداری بیشتر جامعه و افزودن به سرمایه های انقلاب اسلامی منجر خواهد شد."

محمد خوش چهره، درباره بازنشستگی از دانشگاه تهران با اشاره به آیاتی از قرآن گفت: " همه چیز فانی و رفتنی است. مگر کاری که برای خدا باشد و وجه الهی پیدا کرده باشد. همه باید بروند، چه از مسئولیتها و چه از حیات دنیوی."


این عضو هیئت علمی بازنشسته شده که با خبرگزاری مهر مصاحبه می کرد در پاسخ به اینکه منشأ این بازنشستگی که برخی از آن به عنوان "بازنشستگی شتابان" نام برده اند چیست با مزاح گفت: "خیلی از مسائل جاری را باید در فضای حاکم تحت عنوان فضای ایجاد شده منتسب به کوروش و اسفندیار جستجو کرد. مخصوصا کارگزاران کوروش زمان در محیط فرهنگی و دانشگاهی کشور به طور شتابان قصد عملیاتی کردن منویات خود را دارند و به علم و فرهنگ یورش برده اند."


خوش چهره افزود: "قطعا این انحرافات (که الهی نیستند) پایدار نخواهد بود و در آینده نزدیک برعکس به بیداری بیشتر در سطح جامعه خواهد انجامید.


پیش از این پروفسور یوسف ثبوتی، رئیس سابق دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان که در تابستان امسال از کار برکنار شد در مصاحبه‌ای با بیان این که "این روزها قرار نیست راست‌گویی مد روز باشد" نسبت به برکناری خود واکنش نشان داده بود و اعلام کرده بود هیچ حکمی به جز حکم برکناری اش دریافت نکرده است.


بیش از ۲۰ موسسه آموزشی و دانشگاه در تابستان امسال دستخوش تغییرات در سطح روسا به حکم وزیر علوم بوده است

منبع:دانشجونیوز

انجمن اسلامی دانشگاه شیراز: هدف آن هیئت نه اجرای قانون که خاموش کردن صدای منتقدانه‌ی این تشکل می‌باشد

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز که در روزچهارشنبه، 31ام شهریورماه به ناگاه طی حکمی از جانب هیئت نظارت این دانشگاه منحل اعلام شد و با حضور مامورین حراست ظرف چند ساعت مجبور به تخلیه‌ی اتاق‌ها و تحویل دفتر انجمن اسلامی شدند، طی نامه‌ای خطاب به هیئت نظارت دانشگاه ضمن برشمردن تخلفات آشکار قانونی از جانب هیئت نظارت خواستار رويكرد قانوني هيئت نظارت بر اساس آیین نامه‌ی تشکلهای اسلامی دانشگاهیان شده است

در این نامه, انجمن اسلامی عدم نقش هیئت منصفه از مرحله‌ی بررسی پرونده‌ تا صدور حکم و همچنین عدم ابلاغ کتبی اتهامات هیئت نظارت به انجمن اسلامی را مصداق تخلفات آشکار قانونی هیئت نظارت دانسته و خواستار سیر روال قانونی در بررسی آن پرونده و فراهم شدن امکان دفاع برای خود که از حقوق تصریح شده‌ی هر تشکل در آیین‌نامه‌ی تشکل‌های اسلامی است، شده است

متن کامل نامه به شرح زیر است

از من به قاضي بگوييد كه در كشف مطالب چندان تعجيل مكن، بگذار به آهستگي حقيقت مطلب آشكار گردد زيرا مطمئن نيستم كاري كه باشتاب انجام شود به حقيقت مقرون باشد. (علي (ع)، فرمان به مالك اشتر)

در روزچهارشنبه، 31ام شهریورماه، راس ساعت 10:30 صبح انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز نامه‌ای دریافت کرد که در کمال تعجب به یکباره انحلال این تشکل اعلام شده و در نامه‌‌ی دیگری از معاونت دانشجویی از دبیر انجمن اسلامي خواسته شده بود که تا ساعت 14 آن‌روز نسبت به تحویل اتاق‌ها و اموال در اختیار آن تشکل اقدام نماید. سوای پایان تهدیدآمیز هر دو نامه و با آنکه نمایندگان انجمن اسلامی تخلفات آیین‌نامه‌ای آن حکم را به مسئول حراست، معاونت دانشجویی و خود جناب‌عالي به عنوان ریاست هیئت نظارت متذکر شدند و خواستار اتخاذ مشی قانونی از سوی آن هیات محترم بودند، ولی هیچکدام از مسئولین حتی به دادن فرصت بیشتر برای تخلیه‌ی اتاقها نیز راضی نشدند

اما آنچه که موجب نگرانی انجمن اسلامی دانشجویان شده است، آنست که آن هیئت محترم از مرحله‌ی بررسی تخلف خوانده شده تا تصمیم‌گیری در مورد انحلال انجمن اسلامی خود مرتکب تخلفات متعدد قانونی شده است، چنانچه برداشت می‌شود هدف آن هیئت نه اجرای قانون که خاموش کردن صدای منتقدانه‌ی این تشکل می‌باشد

در حکم مذکور آمده است: «در اجرای نامه‌ی شماره 8858/81 مورخ 13/11/87 هیات محترم مرکزی نظارت بر تشکل‌های اسلامی دانشگاهیان، پس از کسب اطلاع از مراجع ذیربط و بررسی مواضع آن تشکل در جلسه مورخ 22/6/89 هیات نظارت دانشگاه، انتساب آن تشکل به مجموعه‌ی غیر قانونی دفتر تحکیم وحدت (طیف علامه) محرز شده و طبق مصوبه‌ی مذکور اقدام می‌گردد.»

جناب آقای دکتر جم مسئله‌ی وابستگی تشکیلاتی انجمن اسلامی دانشجویان به دفتر تحکیم وحدت قصه‌ی درازی دارد که پس از ابلاغ نامه‌ی مورد نظر شما از هیئت مرکزی نظارت، آغاز گشت و علی رغم پیگیری انجمن اسلامی هیچگاه سندی برای آن ارائه نشد. در این نامه نیز انجمن اسلامی دانشجویان قصد پرداختن به این موضوع را ندارد و تنها خواستار ارائه‌ی مصداق‌های این اتهام از سوی هیئت نظارت جهت ارائه‌ی دفاعیه‌ی خود می‌باشد

از اینرو انجمن اسلامی دانشجویان تخلفات قانونی آن هیئت محترم را متذکر شده و خواستار رويكرد قانوني هيئت نظارت بر اساس آیین نامه‌ی تشکلهای اسلامی دانشگاهیان مي‌باشد

نقش هیئت منصفه

بر اساس ماده‌ي 2 از دستورالعمل رسیدگی به شکایات و تخلفات آیین نامه‌ی تشکلهای اسلامی دانشگاهیان "رسیدگی به تخلفات تشکلهای اسلامی مطابق با این دستورالعمل در محدوده‌ی هر دانشگاه تنها در صلاحیت هیئت نظارت دانشگاه با حضورهیئت منصفه می‌باشد." نقش پررنگ هيئت منصفه از مرحله بررسي تخلف و يا شكايت تا مرحله‌ي تصميم‌گيري در ماده‌هاي 2،5،7،8،9،10 به وضوح تبيين شده‌است، تا آنجا كه ماده‌ي 7 صراحتا تصميم‌گيري نهايي را به عهده‌ي هيئت منصفه مي‌داند. اما پس از آنكه هيئت منصفه طبق مواد 8 و 9 نظر خود را اعلام کرد، آنگاه بنا بر ماده‌ي10، هيئت نظارت دانشگاه تنها نقش صادر كننده‌ي راي، آنهم مطابق مفاد آیین‌نامه و دستور العمل رسيدگي به تخلفات و شكايات و بر اساس نظر هیئت منصفه را دارد

اما جناب آقاي دكتر جم رياست محترم هيئت نظارت، متن نامه‌ي آن هيئت به روشني گوياي عدم نقش قانوني هيئت منصفه در اعلام راي صادره‌ي انحلال انجمن اسلامي از سوي آن هيئت و تصميم‌گيري یک‌باره و يك‌جانبه از سوي هيئت نظارت مي‌باشد كه همانطور كه ادله ارائه شد همگي تخلفات قانوني از جانب آن هيئت محترم است

2- ابلاغ كتبي به تشكل و فراهم آوردن امكان دفاع براي تشكل

بنا بر ماده‌ي 5 همان دستور العمل، رئیس هیئت نظارت موظف است پس از دریافت شکایت، تشکل مورد نظر را با ابلاغ کتبی مطلع نموده و زمان تشکیل جلسه رسیدگی را به تشکل، شاکی و اعضای هیئت منصفه اعلام نماید.- كه بديهي است در اين مورد، نامه‌ي هيئت مركزي نظارت حكم همان شكايت و یا تخلفات اشاره شده در ماده‌ی 2 و شاكي، نماينده‌ي هيئت مركزي نظارت و يا "مراجع ذیربط" ذكر شده و یا خود هیئت محترم نظارت بر اساس عبارت" بررسی مواضع آن تشکل " در نامه‌ي دريافتي انجمن اسلامي از هيئت نظارت مي‌باشد- و بنا بر تبصره 2 از ماده‌ی 6 بايستي امكان دفاع براي تشكل فراهم شده و بنا بر ماده‌ي 7 دفاعيات نماينده‌ي تشكل بايستي شنيده شود

اما رياست محترم هيئت نظارت، انجمن اسلامي دانشجويان تا به حال هيچ اتهام کتبی از سوي آن هيئت دريافت نكرده و هيچگاه کتبا ارائه‌ي پاسخي از انجمن اسلامي دانشجويان در هيچ موردي خواسته نشد. كه اين‌ها همگی تخلفات واضح ديگري از جانب آن هيئت محترم مي‌باشد

جناب آقاي دكتر جم رياست محترم هيئت نظارت، ضمن يادآوري اين نكته كه ابلاغ تصمیم هیئت نظارت دانشگاه به صورت مکتوب و با امضا ریاست دانشگاه صورت مي‌گيرد (بند (و) از ماده‌ی 1، بخش نحوه‌ی صدور مجوز فعالیت‌ها از آیین نامه‌ی تشکلهای اسلامی دانشگاهیان) و نه با امضاي آقاي مومن‌زاده، كارشناس مسئول دبيرخانه‌ي هيئت نظارت دانشگاه خواهشمند است بنا بر ادله ارائه شده و به جاي تهديد اعضاي انجمن اسلامي دانشجويان از جانب حراست دانشگاه، تا پايان هفته‌ي جاري ترتيبي اتخاذ فرماييد كه روال قانونی بررسی این پرونده مطابق با دستورالعمل رسیدگی به شکایات و تخلفات آیین نامه‌ی تشکلهای اسلامی دانشگاهیان طی شده و امكان دفاع براي انجمن اسلامي دانشجويان كه از حقوق تصريح شده‌ي آن آين‌نامه‌ مي‌باشد، فراهم شود

درپايان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز ، توجه شما را به اين فراز از نهج البلاغه، جلب مي‌كند، باشد كه آنرا سرلوحه‌ي اعمالمان قرار دهيم: «قاضي نمي‌تواند در اولين لحظه كه حقانيت يكتن از متداعيين را احساس كرده بيدرنگ حكم صادر نمايد زيرا ممكن است نظر بدوي به خطا رود. آنكس كه در خون و مال و ناموس و حيات جامعه دست فرو مي‌برد و با يك سخن يكي را حاكم و ديگري را محكوم معرفي مي‌نمايد بايد در منتهاي دقت و دورانديشي پايان كار را تا هركجا كه منتهي مي‌شود، ببيند.» علي (ع)، فرمان به مالك اشتر

منبع:دانشجونیوز

Sunday 26 September 2010

احضار خانوادگي دراويش بيدخت به اتهام دفن غيرمجاز اموات در مزار سلطاني

برخي از اعضاي خانواده دراويش سلسله نعمت اللهي گنابادي ساكن در بيدخت به جهت دفن پيكر متوفيان خود در مزار سلطاني ، از سوي دادستاني گناباد احضار شدند .

براساس گزارش خبرنگار سايت مجذوبان نور ؛ به موجب احضاريه هاي ارسالي براي خانواده هاي مرحوم زماني ، رفيعي ، شكاري و صفري از سوي دادستاني شهرستان گناباد ، اين دراويش تحت عنوان پاره اي توضيحات براي دفن اموات درگذشتگان خود ،طي ماههاي اخير در مزار سلطاني بيدخت ، فرا خوانده شده اند .

اين گزارش در ادامه مي افزايد : تاكنون خانواده مرحوم رفيعي نزد دادستاني حاضر شده اند كه منجر به تفهيم اتهام دفن اموات در محل غيرمجاز و صدور قرار وثيقه 15 ميليون ريالي شده است . اما ساير دراويش احضار شده به جهت غيرقانوني بودن دستورات دادستاني گناباد ، تاكنون نزد اين مقام قضايي حاضر نشده اند .

گفتني است شبكه بهداشت شهرستان گناباد بر اساس گزارشهاي محرمانه فرمانداري و اداره اطلاعات اين شهرستان از اسفندماه 1387 تاكنون ، دفن اموات در مزار سلطاني بيدخت را ممنوع اعلام كرده است .

منبع:مجذوبان نور

مادر مجید دری: مجید را تبعید نکنید؛ نگذارید پدر و مادرش بیش از این به عذاب بیفتند

مادر مجید دری، دانشجوی محروم از تحصیلی که ۱۴ ماه و ۲۳ روز است در بازداشت به سر می‌برد، روزهای بسیاری را در دادگاه انقلاب و دادسرا و دادگستری از این در به آن در رفته تا شاید بتواند جلوی اجرای یکی از احکام صادره برای پسرش را بگیرد؛ تبعید. تبعید به زندانی کیلومترها آن طرف‌تر از تهران که دلخوشی خانواده دری به دیدار هفتگی از پشت شیشه‌ها با پسرشان را هم به یاس تبدیل می‌کند

منور هاشمی، در گفت‌وگو با جرس، با بیان این که بعد از شنیدن خبر انتقال ضیا نبوی دیگر نمی‌داند باید برای مجید چکار کند، می‌گوید: بچه‌ها نگفته بودند که ضیا منتقل شده، درگوشی با هم حرف می‌زدند؛ حس کردم چیزی شده، گفتم مجید را بردند؟ به من بگویید. نمی‌توانستم از جایم بلند شوم. گفتند ضیا را بردند. مادر و پدر ضیا هم همین حال من را دارند. پدر و مادرش هر دو مریض حال‌اند. حق چند دقیقه دیدن پسرشان در هفته را هم از آن‌ها گرفته‌اند.

او با اشاره این که حکم پنج سال حبس در تبعید برای فرزندش به اتهام همکاری با سازمان مجاهدین صادر شده است، ادامه می‌دهد: وقتی مجید بارها اظهار انزجار کرده از این گروه، چطور این حکم را صادر می‌کنند. اصلا تبعید به خاطر این اتهام که از پایه غلط است صادر شده. مجید در تمام ملاقات‌ها عصبی است از این حکم و می‌گوید حاضر بود ۱۱ سال زندان را تحمل کند، اما این اتهام به او وارد نشود که با منافقین ارتباط داشته است. او حتی در حضور دادستان این مطلب را عنوان کرده، اما باز هم این اتهام به او وارد شده و پنج سال به حبس‌اش اضافه کرده است؛ آن هم حبس در تبعید.


هاشمی که در این مدت برای عدم اجرای این حکم به همه جا سر زده و از هر کس توانسته کمک خواسته است، می‌گوید: دیگر نمی‌دانم باید چه کار کنم. به هر کس که دستم رسید التماس دعا داشتم. پیش رئیس دادگاه انقلاب رفتم، پیش وزیر دادگستری، پیش دادستان تهران، علمای مساجد و از همه نامه گرفتم. اما هیچ کس نیست که جواب‌گوی ما باشد؛ بگوید منتقل‌اش می‌کنیم یا نه. جواب همین را بدهد. هیچ کس جواب‌گو نیست.


مادر این دانشجوی دربند، که اکنون با خانواده‌اش ساکن کرج هستند، تاکید می‌کند: همین حالا که فقط فاصله تهران و کرج را برای ملاقات می‌رویم، یک روز کامل وقت می‌برد. پدر مجید ۶۹ ساله است و از من هم سنی گذشته، انقدر توان نداریم که هر هفته این مسیر را برویم و برگردیم.


او با بیان این که تلفن‌های بند ۳۵۰ از روز نیمه شعبان تاکنون قطع است و آنها به جز ملاقات‌های کوتاه مدت دوشنبه‌ها، به هیچ نحو دیگری از وضعیت پسرشان مطلع نمی‌شوند، ادامه می دهد: می‌خواهند همین دلخوشی را هم از ما بگیرند. منِ مادر تمام دلخوشی‌ام این است که در هفته ۲۰ دقیقه‌ بچه‌ام را می‌بینم و از حال و روزش با خبر می‌شوم. این را که بگیرند دیگر چه چیز برایم می‌ماند.


هاشمی می‌گوید: حتی اگر من و پدرش هم بتوانیم برای ملاقات این همه راه را برویم، بقیه بچه‌هایم چی؟ آن‌ها حق ندارند برادرشان را ببیند؟ دخترم که بچه کوچک دارد نباید برادرش را ببیند؟ با این کار به خدا به خانواده‌ها بیشتر ستم می‌کنند.


مادر این عضو شورای دفاع از حق تحصیل، که از عید تاکنون با پسرش ملاقات حضوری نداشته‌ است می‌گوید: هر دفعه برای گرفتن ملاقات مراجعه می‌کنم، جواب سربالا می‌دهند؛ الان نزدیک شش ماه است که نه تک‌تک و نه خانوادگی ملاقات نگرفته‌ایم. هیچ کس هم جواب ما را نمی‌دهد. دستمان به هیچ جا بند نیست.


او درباره عدم اعطای مرخصی به مجید اظهار می‌کند: مجید کم خونی دارد، میگرن شدید دارد، عینک‌اش شکسته، دندان‌اش عفونت کرده، بچه‌ام مریض است اما حاضر نیستند بعد از 14 ماه، یک ماه مرخصی به او بدهند تا حداقل درمان‌اش کنیم.


مادر مجید دری، درباره روند تقاضای مرخصی می‌گوید: سال پیش چندین بار درخواست مرخصی دادیم. گفتند چون حکم‌اش زیاد است باید منتظر تجدیدنظر بمانید. اردیبهشت حکم دادگاه تجدیدنظر آمد و ما هم دوباره تقاضا دادیم. این بار گفتند باید خودش تقاضا کند. تقاضانامه را از خودش گرفتم و ارائه کردم. یک بار گفتند گم شده. دوباره تقاضانامه از خودش گرفتم. حالا پنج ماه است. آقای دولت‌آبادی خودش دوبار به من قول داد که به مجید مرخصی می‌دهند اما هر دفعه مراجعه می‌کنم منشی‌های دفتر می‌گویند "برید باهاتون تماس می‌گیریم." هنوز نشسته‌ایم که تماس بگیرند.


او در پایان با اشاره به دیدار اخیر خانواده‌های زندانیان سیاسی با هاشمی رفسنجانی تاکید می‌کند: در دیدار با آقای هاشمی هم گفتم، درخواستم این است که فقط مجید را منتقل نکنند؛ نگذارند پدر و مادرش این طور به عذاب بیفتند

منبع: جرس

سينا گلچين به زندان اوين بازگشت

سينا گلچين دانشجوي 22 ساله دانشگاه آزاد تهران مركز پس از عدم تمديد مرخصي دو هفته اي صبح امروز شنبه به زندان اوين بازگشت.
بنابر اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" سينا گلچين از بازداشت شدگان 6 دی 88 كه در دادگاه علني متهمين عاشورا به 8 سال و نيم حبس تعزيري محكوم شده بود كه اين حكم در دادگاه تجديد نظر به 4 سال و نيم تقليل يافت، وی پس از تماسی که امروز با دادستانی داشت به دلیل عدم تمدید مرخصی خود را به زندان اوین معرفی کرد.


گفتني است حكم سينا گلچين پس از عفو رهبر جمهوري اسلامي در خردادماه گذشته به دو سال و سه ماه تقليل يافته بود.


اين درحاليست كه گلچين در شرايط روحي مناسبي قرار ندارد‬

منبع: هرانا

ضرب و شتم دانشجويان دانشگاه آزاد رشت توسط انتظامات و حراست دانشگاه

روز شنبه سوم مهرماه با بازگشايي دانشگاه آزاد رشت انتظامات دانشگاه به دستور حراست از ورود دانشجويان پسری كه لباس هاي آستين كوتاه بر تن داشتند و دانشجویان دختري که به گفته مسؤولين حراست پوشش نا مناسب داشتند ممانعت به عمل آورد. این در حالی بود که هیچ گونه اعلام قبلی و اطلاع رسانی قبلی در این رابطه صورت نگرفته بود

بنابر گزارش ارسالی به دانشجونیوز، اين برخورد انتظامات دانشگاه موجب آن شد تا تعداد بسيار زيادي از دانشجويان در مقابل درب ورودي دانشگاه به عدم ورود خود به دانشگاه اعتراض كنند كه در این هنگام انتظامات دانشگاه شروع به ضرب و شتم دانشجويان به منظور پراکنده کردن آن ها و جلوگيري از ورود آنان به دانشگاه می نماید

هنگامي كه انتظامات دانشگاه نتوانست مانع از ورود دانشجويان به دانشگاه شود. نيروي انتظامي در مقابل دانشگاه مستقر شد و دانشجويان را پراكنده كرد. و ساعت ها بر ورود و خروج دانشجويان نظارت ميكرد

گفتني است که ضرب و شتم دانشجويان توسط انتظامات و حراست در دانشگاه آزاد بارها تكرار شده و امری مسبوق به سابقه می باشد تا آنجا که در بسیاری از موارد نیز مسئولان دانشگاه اجازه ورود نيروي انتظامي به درون دانشگاه را مي دهند

برای مثال میتوان از، برخورد های صورت گرفته در دانشگاه هاي آزاد واحد تهران مركز (مجروح شدن بيش ۱۰ نفر)، واحدمشهد (مجروح شدن بيش از ۲۰ نفر)، واحد تهران جنوب (حبس و ضرب و شتم دو تن از دانشجویان)، واحد رودهن (ضرب و شتم یک دختر دانشجو در خیابان توسط عوامل انتظامات)، واحد کرج و واحد شهركرد و ... نام برد
منبع:
دانشجونیوز

Friday 24 September 2010

فعال دانشجويی به زندان کارون اهواز تبعید شد

ضیا نبوی دانشجوی ستاره دار و محروم از تحصیل امروز از بند امنیتی 350 به زندان کارون اهواز تبعید شد

بنابر اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" ضیا نبوی دانشجوی ستاره دار دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در دادگاه بدوی از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به قضاوت قاضی پیرعباسی به 15 سال حبس و 74 ضربه شلاق و تبعید به زندان ایذه محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر به 10 سال حبس و تبعید به زندان ایذه تقلیل یافت.
هفته گذشته دادگاه انقلاب طی حکمی با تغییر محل تبعید از ایذه به اهواز موافقت نمود

وی در تاریخ 25 خردادماه سال گذشته به همراه تعدادی از دوستان خود بازداشت و به بند امنیتی 209 زندان اوین منتقل و از انجا به بند 350 انتقال یافت

منبع: خبرگزاری هرانا

حمله شبانه دو بسیجی به یک دانشجوی دانشگاه تهران

یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و ساکن خوابگاه قدس واقع در خیابان قدس، پنج شنبه شب هفته گذشته ۲۵ شهریور ماه، در حین بازگشت به خوابگاه در حوالی ساعت ۱۰ شب در کوچه خوابگاه مورد حمله دو فرد ناشناس قرار گرفته و به شدت مضروب شده است. به گفته شاهدان، یکی از افراد ضارب چفیه بر گردن داشته است و در جریان این حمله کیف و موبایل این دانشجو نیز ربوده شده است

یکی از شاهدان عینی این ماجرا به دانشجونیوز گفت که این دانشجو در مسیر بازگشت به خوابگاه حوالی ساعت ۱۰ با دو فرد ناشناس روبرو شده که به قصد ربودن کیف او به وی حمله ور شده و این دانشجو در صدد مقاومت برآمده و از ناحیه دست به شدت دچار جراحت شده است. به گفته دانشجویان ساکن خوابگاه های خیابان های اطراف دانشگاه تهران، علاوه بر آنکه یکی از ضاربان چفیه به گردن داشته است، این مسئله که معمولا پنج شب ها خیابان های اطراف دانشگاه تهران به منظور برگزاری نماز جمعه بطور کامل توسط نیروهای بسیج کنترل می شود، احتمال آنکه ضاربان از سوی نیروهای بسیجی باشند را قوت می بخشد.

از سوی دیگر بنا به گفته دیگر دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی این دانشجو هیچ گونه سابقه سیاسی نداشته است و احتمال اینکه این حمله با انگیزه های سیاسی صورت گرفته باشد، بسیار اندک است.


گفتنی است در پی این حادثه دست این دانشجو از چند ناحیه شکسته شده و چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفته است.


حمله به این دانشجو و ضرب و شتم و مجروح ساختن وی در حالی است که طی روزهای گذشته، دو مورد سوء قصد به جان دو پزشک متخصص و استاد دانشگاه صورت گرفته است که طی آن دکتر عبدالرضا سود بخش جان باخت و دکترسرابی نیز هم اکنون در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان تحت درمان قرار گرفته است

منبع:
دانشجونیوز

Thursday 23 September 2010

سومین ترور اساتید دانشگاه در یکسال گذشته

دیروز یک عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در مقابل در مطب شخصی اش در تهران ترورشد. عبدالرضا سود بخش سومین استاد دانشگاهی است که از بعد از حوادث انتخابات دهم ریاست جمهوری تا به امروز مورد حمله قرار می گیرد. پیش از این مسعود علی محمدی و دکتر معتمدی وزیر سابق ارتباطات نیز مورد حمله های تروریستی قرار گرفته بودند

هر چند که کشته شدن علی محمدی به بیگانگان نسبت داده شد و رسانه های داخلی اعلام کردند که سوء قصد به جان دکتر معتمدی هم به خاطر یک خصومت شخصی بوده است، اما واقعیت این است که تا امروز عوامل این عملیات های تروریستی شناسایی نشده اند.

کشته شدن یک استاد دانشگاه دیگر در کمتر از یک سال گذشته حالا نظر برخی کارشناسان را به این سمت برده است که قتل های زنجیره ای دیگری و این بار برای اساتید دانشگاه برنامه ریزی شده است

دانشمند هسته ای که سبز بود

22 دی ماه سال گذشته اهالی خیابان قیطریه تهران صبح خود را با صدای انفجار آغاز کردند. موتور سیکلتی که در مقابل خانه مسعود علی محمدی پارک شده بود منفجر شد. این انفجار جان استاد دانشگاه فیزیک را گرفت.

رسانه های نزدیک به دولت و صدا و سیما علی محمدی را "دانشمند فیزیک هسته ای" و "استاد متعهد و انقلابی" خواندند.

این عنوان بیشتر به این خاطر به علی محمدی داده شد که ترور او را به عوامل بیگانه نسبت بدهند. علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی این ترور را مستقیما به امریکا و اسرائیل نسبت داد.

چند ساعت بعد از این ترور خبری منتشر شد مبنی بر این که " انجمن پادشاهی ایران" مسوولیت این ترور را برعهده گرفته است.

همه تکذیب کردند

با این همه دولت ایالات متحده اتهام دست داشتن در ترور مسعود علی محمدی را "ادعایی مهمل" و کذب محض دانسته و انجمن پادشاهی نیز هر گونه ارتباطی با این حادثه را رد کرد و سازمان انرژی اتمی ایران هر نوع ارتباط استخدامی او با این سازمان را تکذیب کرد.

با این تکذیبیه ها علی محمدی استاد دانشگاهی بود که او را از طرفداران میر حسین موسوی می دانستند.

امضای او در پای نامه حمایت گروهی از استادان دانشگاه از نامزدی میرحسین موسوی دیده می شد و برخی دانشجویان او در وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی نوشتند که او سرسختانه از جنبش اعتراضی ایران حمایت می کرد.

یک مراسم امنیتی

هرچند که رسانه های ایران و سران حکومت همچنان او را یک دانشمند هسته ای می دانستند و این ترور را به گردن عوامل خارجی می انداختند و او را ذخیره علم انرژی هسته ای می دانستند اما حکومت اجازه برگزاری مراسم با شکوهی برای این استاد برجسته را نداد.

شاهدان خبر از دستگیری عکاس های رسانه های خارجی در مراسم دفن او دادند و این مراسم تحت تدابیر شدید امنیتی برگزارشد.

فرمانده نیروی انتظامی تنها به دادن این اطلاعات بسنده کرد که بمب استفاده شده در موتور سیکلت از راه دور کنترل می شده اما دیگر هیچ اطلاعاتی از این عملیات تروریستی منتشر نشد.

سوء قصد با چاقو

5 ماه بعد از این حادثه که عوامل آن هم شناسایی نشدند، یک استاد دانشگاه دیگر مورد سوء قصد قرار گرفت.

احمد معتمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر و وزیر ارتباطات در دولت محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران، صبح روز دوشنبه، ۱۳ اردیبهشت، در دانشگاه امیرکبیر مورد حمله قرار گرفت.

فرد مهاجم با چاقو به آقای معتمدی حمله کرد و با وارد کردن ضرباتی از پشت، او را بشدت مجروح کرد.

بر اساس اظهارات مسئولان دانشگاه امیرکبیر، ضارب حدودا چهل ساله بوده که با ارائه کارت شناسایی خود به نگهبانی، وارد دانشگاه شده است

فرد مهاجم که هویتش اعلام نشد، بعد از حمله توسط حراست دانشگاه امیرکبیر بازداشت شده بود.

حمله به خاطر دلگیری لفظی

سایت رجا نیوز از پایگاه های اطلاع رسانی نزدیک به دولت در این خصوص نوشت فردی با مراجعه به دانشگاه امیرکبیر درخواست ملاقات با دکتر معتمدی را می‌کند که پس از مواجهه با وی و یک مشاجره لفظی او را با ضربات چاقو مضروب می‌کند

ضارب پس از این اقدام از دانشگاه خارج می‌شود اما توسط حراست دانشگاه بازداشت و به مقامات انتظامی تحویل داده می‌شود.

کینه ای در کار نبود

اما فرزند دکتر معتمدی معتقد بود که پدرش با هیچ کس خصومت شخصی ندارد. او در همان روزها که پدرش در بیمارستان بود اعلام کرد : از انگیزه ضارب خبری نداریم و بر اساس آنچه حراست به ما گفته است، ضارب از روی كینه این كار را انجام نداده است.

آخرین قربانی

ساعت 9 شب 30 شهریور ماه سومین استاد دانشگاه های ایران در مقابل مطب شخصی اش و توسط یک موتور سوار مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت.

وزیر بهداشت دولت دهم ، خانم وحید دستجردی شخصا نامه ای به فرمانده نیروی انتظامی نوشته است و خواستار این شده که عاملین این ترور مشخص بشوند.

از این سه ترور اخیر دوتای آنها با سلاح گرم صورت گرفته است. این در حالی است که نیروهای امنیتی ایران همواره مدعی این هستند که کوچکترین حرکتی از چشمشان پنهان نمی ماند.

چه کسانی از داخل کشور این ترورها را انجام بدهند و چه داستان به روایت حکومت ایران به اینگونه باشد که عواملی از خارج در این ترورها دست دارند اما بازهم نتیجه این است که نیروهای امنیتی نتواسته اند امنیت را در جامعه برقرار کنند.

سه نفر از اهالی دانش ایران در ساعاتی پر تردد از شبانه روز در مقابل منزل ،مطب و در اتاق دانشگاه مورد سوءقصد قرار گرفته اند و حکومت ایران که ادعای مدیریت جهان را دارد، هنوز برای هیچ کدام از این ها توضیحی ندارد.

منبع:جرس

هجوم نقابداران لباس شخصی، به یک درویش گنابادی

آقای علی مروی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی ساکن شهرستان گناباد مورد تهاجم و ضرب و شتم چند تن نقابدار لباس شخصی، قرار گرفت .بنا به گزارش خبرنگار سایت مجذوبان نور از گناباد ، در ساعت 11 شب روز سه شنبه 30 شهریور ماه هنگامیکه آقای مروی در حال مراجعه به منزل خود بود، مورد تهاجم و ضرب و شتم 4 نفر نقابدار لباس شخصی ، مجهز به اسلحه سرد و اسپری قرار گرفته و مجروح شد .
لازم به توضیح است که آقای علی مروی برادر بزرگ محمد مروی است که چندی پیش به دستور دادستان گناباد بازداشت و موی سر وی را تراشیدند و این امر موجب شد عده کثیری از دراویش گنابادی و خصوصاً اهالی بیدخت به حمایت از وی و همدلی با او در یک حرکت خود جوش و سراسری و در اعتراض به اقدامات غیر قانونی دادستان گناباد ،موی سر خویش را تراشیدند
منبع:
مجذوبان نور

احضار عباس حکیم زاده به دادسرای زندان اوین در آستانه سال جدید تحصیلی

عباس حکیم زاده، فعال دانشجویی دانشگاه امیرکبیر، در آستانه بازگشایی دانشگاه ها به دادسرای زندان اوین احضار شد. علت این احضار اعلام نشده است

حکیم زاده پیش از این ۳ مرتبه توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده است. وی آخرین بار در آستانه ۱۶ آذرماه سال گذشته بازداشت شد و بیش از یک ماه در بند ۲۰۹ در سلول انفرادی به سر برد. علت آخرین بازداشت وی مهار فعالیت های دانشجویی در آستانه روز دانشجو و جلوگیری از برگزاری انتخابات سالانه شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بود. این فعال دانشجویی در بازداشت بار دوم به مدت بیش از ۴ ماه و نیم در بازداشت موقت به سر برد که از این مدت، ۱۲۱ روز به صورت ممتد در سلول انفرادی نگه داری شذ است. وی سرانجام با قرار وثیقه ۴۰۰ میلیونی از زندان آزاد شد.

فرد تماس گیرنده از دادسرای زندان اوین به خانواده این عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر اعلام کرده که وی باید در اسرع وقت خود را معرفی کند. او ادعا کرده در غیر این صورت اتهامات عباس حکیم زاده سنگین تر خواهد شد. همچنین چند روز پیش از این یکی از نیروهای امنیتی که خود را بازجوی این فعال دانشجویی معرفی کرده با تماس با یکی دیگر از اعضای خانواده وی، ادعاهای مشابهی را مطرح کرده است.


در آستانه سال تحصیلی جدید تعداد زیادی از فعالین دانشجویی، خصوصا ساکنین کوی دانشگاه تهران، به مراکز امنیتی و قضایی احضار شده اند که جمعی از آن ها پس از مراجعه بازداشت شده اند. هم اکنون بهاره هدایت و میلاد اسدی، دو عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، با محکومیت سنگین ۷ سال و ۹ سال و نیم حبس نزدیک به یک سال است که در زندان اوین به سر می برند. همچنین مجید توکلی و یاسر ترکمن، از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر، ماه هاست که در بازداشت هستند. عباس حکیم زاده عضویت در شورای مرکزی انجمن اسلامی امیرکبیر و شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و دبیری سیاسی این مجموعه را در کارنامه خود دارد
منبع:
دانشجونیوز

Wednesday 22 September 2010

بیانیۀمطبوعاتی در واکنش به نامۀ سرگشادۀ علی مطهری به احمدی نژاد: بروید و تاریخ صدر اسلام را بخوانید

بیانیۀمطبوعاتی؛ اخیراً آقای علی مطهری ، نماینده محترم مجلس نامه ای سرگشاده به آقای محمود احمدی نژاد نوشته است؛ که متاسفانه در آن اشتباهات تاریخی فاحشی به چشم میخورد. "کمیتۀ بین المللی حمایت از حقوق درویشان و دانشجویان ایران" در واکنش به تحریف حقایق تاریخی از سوی مسئولان بطور اعمّ و بالأخصّ نامه سرگشادۀ علی مطهری به احمدی نژاد ؛ با انتشار بیانیه ای مطبوعاتی واکنش نشان داده است.
متن کامل بیانیۀ "کمیتۀ بین المللی حمایت از حقوق درویشان و دانشجویان ایران"به گزارش "اینساید آف ایران" خطاب به علی مطهری به شرح زیر است :
آقای علی مطهری ، نماینده مجلس ؛
در نامه سرگشاده ای که برای آقای احمدی نژاد نگاشته اید، متذکر مواردی شده اید که نشان میدهد ،جنابعالی هم مانند بسیاری دیگر، روش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را درست تفسیر نمیکنید.
اولاً : پیغمبر اکرم (ص) "خانه خدا را از بتها تخلیه فرمود، نه بتخانه را از بتها!" یعنی کعبه "بیت الله" بود، نه بتکده؛ و مردم زمان جاهلی برای شفاعت نزد "الله" که به تعبیر آنان "رب البیت" یعنی صاحبخانه کعبه بود، مجسمه هایی از گِل و سنگ و چوب میتراشیدند و به عنوان نماینده قوم و قبیله خود(فِتیش) - که در کوچ دائمی بود - در درون کعبه در میان مکه و بطحاء میگذاشتند تا به تصور خودشان ارتباطشان با خدای کعبه یعنی " الله " یا همان " رب البیت "حفظ شود. بعد ها این بتها که "شفعاء عندالله" تلقی میشدند تبدیل به "شرکاء الله" شدند و "بیت الله" که خانه توحید بود تبدیل به "بیت الاصنام الجاهلیه" یا خانه بت ها شد. به این دلیل روز فتح مسالمت آمیز مکه، "یوم الکسر الاصنام الجاهلیه" گردید، و پیغمبر اکرم (ص) به دست حضرت علی علیه السلام آنهارا امر به کسر فرمود تا "خانه خدا از حضور اصنام پاک شود" و آثار این خرافه پوچ زدوده گردد.
این قضیه با احترام کورش به مردمی که در بابِل به معابد خود میرفتند تا مراسم آئینی خودشان را به انجام رسانند تفاوت داشت، اگر کوروش قدم به معبدی می گذاشت که در آن گروهی بمنظور برپایی مراسم آئینی خود (نظیر بودیان) مجسمه ای (از بودا ) را برای تمرکز و مراقبه می نهادند ، وی هرگز امر به تخریب آن مجسمه و مکان نمی کرد و به عقاید و باور آنها و معابد و مراکز عبادی شان احترام می گذاشت از سوی دیگر وی هرگز اجازه نداد که در هیچ نقطه ای "خانه خدا" تبدیل به بتخانه شود.
ثانیاً : روش کورش پس از فتح بابِل آن بود که قوم یهود را که به دست ستم پیشگان آن دوران به اسارت و بردگی کشیده شده بودند به بیت المقدس بازگرداند و امر به بازسازی هیکل و عبادتگاه بزرگ ویران شدۀ آنان داد و برای همیشه بردگی را الغاء فرمود.
ثالثاً : این روش کورش که با پیروان ادیان گوناگون با مدارا رفتار میکرد - که به تعبیر سرکار عالی و پدرتان روش غربی یا غرب پسند قلمداد میشود - مذموم و زشت نیست. بروید و تاریخ صدر اسلام را بخوانید و ببینید که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز مدت دهسال در مدینه در کنار قبایل یهودی زندگی میکردند و هرگز آنان را به ترک دین و اعتقاد فرا نخواندند، و آنان را تهدید به تخریب معابدشان نفرمودند و آنان را مکلف به قبول تحمیلی و اجبارانه شریعت آسمانی خویش نفرمودند و تا آنان رو به سوی ستیز و نزاع نیاوردند با آنان منازعه نکردند. در هیچ قسمت از فرمایشات ایشان نیز نقل نشده که مسیحیان و یهودیان ، صابئیان و مجوسان یعنی زرتشتیان را باید به اجبار و اکراه وادار به ترک دین و آئین و قبول شریعت محمدی نمود. بلکه با همه پیروان ادیان آسمانی دیگر دعوت به پرستش خدای یگانه و اتحاد دینی برپایه مدارا و تساهل فرمودند که این شیوه قرآن مجید و انبیاء سلف نیز بوده است. بهرحال ، این امر نشاندهندۀ نحوهء مدارا و تساهل "اسلامی" است، حتی اگر پسند غربیان باشد یا سیرت کورش نیز بشمار رود.
رابعاً : این که به نام اسلام سر مردم را درون توالتها فرو ببرند و به کُره و عُنف، از آنان اقرار و اعتراف علیه خودشان بگیرند و حکم محاربه صادر کرده و امر به بریدن دست و پا و حلق آویز کردن مخالفان و سرکوب وسیع آزادیخواهان ، دانشجویان و فرهیختگان جامعه کنند ، به طور مسّلم سیرهء جباران و ستم پیشگان تاریخ بوده است، و ابزارسازی از دین و حکومتی کردن دین، امری بدیع نیست؛ بلکه در تمام طول تاریخ پرفراز و نشیب بشری یکی از بهترین روشهای سرکوبگران برای تحمیق ، استحمار و استضعاف مردم بمنظور ابزار سازی دینی بشمار رفته است. در پایان به شما توصیه میشود که : "در راه تصفیه حسابهای جناحی با رقبای سیاسی خود، از اسلام و از تفسیر قرآن به رأی مایه نگذارید."
کمیته بین المللی حمایت از حقوق درویشان و دانشجویان ایران
تورنتو - برلین - واشنگتن
چهارشنبه ، سی و یکم شهریورماه یکهزار و سیصد و هشتاد و نه خورشیدی
منبع: اینساید آف ایران

دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران با ضرب گلوله کشته شد

دکتر عبدالرضا سودبخش عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران عصر روز سه‌شنبه 30 شهریور ماه سال 89 پس از کار روزانه هنگام خروج از مطب مورد حمله فردی ناشناس قرار گرفت و با ضرب گلوله کشته شد.
به گزارش مهر، عبدالرضا سودبخش استاد بیماری‌های عفونی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران مقارن ساعت 21 شب گذشته در مقابل مطب شخصی خود از طرف راکبین موتور سوار ترور شد اما تاکنون هویت عاملان این جنایت مشخص نشده است.

مرحوم سودبخش در سال 69 موفق به اخذ درجه تخصصی در رشته عفونی از دانشگاه علوم پزشکی تهران شد و به عنوان عضو هیئت علمی و استادیار گروه عفونی در بخش عفونی بیمارستان امام خمینی مشغول به کار شد. در پی این حادثه وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طی نامه‌ای از فرمانده نیروی انتظامی خواستار شناسایی عاملان سوء قصد به سودبخش شد.
در این رابطه دکتر سیدحمید حسینی به خبرنگار مهر گفت: نیروی انتظامی در حال پیگیری موضوع است و هنوز هیچ اطلاعی از عاملین این جنایت در دست نیست. وی یادآور شد: دکتر سودبخش دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده و مسئولیت اجرایی خاصی نداشته است اما به هر ترتیب وی جزء جامعه پزشکی کشور بوده است و این موضوع با شدت ویژه ای پیگیری می شود
منبع: اینساد آف ایران

بیانیه ٢٨ تن از دانشجویان دربند به مناسبت بازگشایی دانشگاه ها: یکدست سازی و به انقیاد کشیدن دانشگاه، پروژه ای شکست خورده است

٢٨ تن از دانشجویان دربند در زندان های اوین و رجایی شهر با انتشار بیانیه ای به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید اعلام کردند تلاش برای به انقیاد کشیدن و یکدست سازی دانشگاه، در قالب یک انقلاب فرهنگی جدید، پروژه ای پیشاپیش شکست خورده است

به گزارش دانشجونیوز این دانشجویان دربند در بیانیه مشترک خود اعلام کرده‌اند که این بیانیه را برای کنش ارتباطی مشترک با فعالین دانشجویی منتشر کرده اند.

در حال حاضر دانشجویان بسیاری همچون میلاد اسدی و بهاره هدایت از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، مجید توکلی، شبنم مددزاده، علی ملیحی، کوهیار گودرزی، مهدیه گلرو، نیما نحوی، مجید دری و … در زندان های اوین و رجایی شهر در حبس به سر می برند.

دانشجویان در بیانیه مشترک خود گفته‌اند "باید پذیرفت که روح حاکم بر جنبش دموکراسی خواهی نوین ایران، در دورترین فاصله ممکن نسبت به انگاره های ایدئولوژیک قرار دارد و به جای آنکه بخواهد جهان را به صورت ذهنیت خویش بتراشد، در پی تحقق آزادی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است". متن کامل این بیانیه مشترک دانشجویان به شرح زیر است:

برهنگان ره، از آفتاب جامه کنند...

١- در آستانه مهرماه و شروع سال تحصیلی جدید قرار گرفته ایم، البته با این تفاوت که این بار دانشگاه و دانشگاهیان، در متمایزترین شرایط نسبت به سال های پیشین قرار گرفته اند. شاید بتوان گفت که در ربع قرن گذشته، دانشگاه هیچگاه تحت چنین فشارهای طاقت فرسایی از سوی اقتدارگرایان نبوده است. سال نو تحصیلی این بار در حالی آغاز می گردد که بسیاری از فعالین دانشجویی ستاره دار و محروم از تحصیل گشته اند و بسیاری نیز تحت فشارهای سنگین فضای اجتماعی، سیاسی، اقدام به مهاجرت نموده اند. بسیاری از اساتید منتقد و دگراندیش اخراج شده اند و تقریبا تمامی نهادها و تشکل های مستقل دانشجویی، به تعطیلی کشانده شده اند. تعداد زیادی از روسای دانشگاه که گماشته همین وزارت علومند به دلیل عدم سرسپردگی کامل در بازه زمانی کوتاه عزل شده اند و با انتقال حق استخدام اساتید جدید و اعضای هیئت علمی از دانشگاه به وزارت علوم، آخرین نشانه های استقلال مدیریتی دانشگاه نیز در حال ناپدید شده است و بلاخره بسیاری از فعالین دانشجویی به مانند ما راهی زندان شده اند و اکنون مشغول گذراندن حبس های بعضا طویل المدت خویش اند. با همه ی این احوال و با وجود تلاش همه جانبه اقتدارگرایان برای تسخیر دانشگاه و به انقیاد کشیدن آن، باز هم در سال گذشته شاهد گسترش اعتراضات دانشجویی بوده ایم و قابل پیش بینی است که با بازگشایی دانشگاه ها در سال جاری نیز شاهد ادامه چنین اعتراضاتی باشیم. باید اعتراف کرد که حضور در زندان و به دور بودن از دیگر فعالین دانشجویی و هم دانشگاهیان، برای ما غمی غیر قابل انکار است اما تاکید کردن و پرداختن به آن نیز چاره گشا نبوده و درمانی برای دردهای ما به شمار نمی آید. به هر حال این دوری و دیری، ما دانشجویان دربند را بر این داشته است که برای پر کردن این خلا ارتباطی اقدام به نگاشتن این نامه و طرح نظرات خویش بنماییم تا به وساطت این نوشتار، کنش ارتباطی میان فعالین دانشجویی همچنان برقرار مانده و استمرار یابد.

٢- دانش ورزیدن شاید وثیق ترین و عمیق ترین پیوند را با مفهوم آزادی داشته باشد. اگر بپذیریم که رشد دانش و تکامل معرفت، از رهگذر آزادی بیان و مواجهه ی انتقادی آراء و نظرات میسر می شود. آنگاه تصدیق خواهیم کرد که دانشگاه به مثابه تجلی نهادین امر دانش ورزی، نمی تواند در غیاب آزادی های آکادمیک و استقلال نسبت به دیگر نهادهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی به حیات موثر خویش ادامه دهد. دانشگاه در ایران به عنوان نهادی که نزدیک به یک قرن از عمر آن می گذرد، جز در موارد اندک و بازه ی زمانی کوتاه نتوانسته است طعم شیرین استقلال از قدرت را بچشد و این مساله ای است که پس از انقلاب اسلامی و سیطره ی انگاره های ایدئولوژیک و بنیادگرایانه در نگاه به مقوله ی معرفت و دانش، به مراتب آشکارتر و عیان تر به نظر می رسد. غلبه نگاه ابزارانگارانه به دانشگاه در آموزه های انقلابی سبب گشت که دانشگاه به مفهوم ناب و مستقل خویش، هرگز مورد توجه نباشد و عیار و اعتبار آن نیز فقط در ظرفیت آن برای بسط ایدئولوژی انقلابی و تثبیت دولت اسلامی، مورد سنجش قرار گیرد. اگرچه پس از دوم خرداد ۷۶ و اصلاحات متاثر از آن تلاش های بسیاری برای تحقق استقلال دانشگاه از سوی وزارت علوم وقت و به پشتوانه مطالبات دانشگاهیان انجام شد، لیکن به واسطه موانع حقیقی و حقوقی بسیار، این مهم هرگز میسر نشد و سرانجام همین استقلال نسبی که رهاورد دوران اصلاحات بود در دولت ایدئولوژیک نهم و دهم، رنگ باخت و مخدوش گشت.

٣- دانشگاه در ایران از مهم ترین جلوه های عرصه عمومی می باشد، لذا نمی توان انتظار داشت که دانشگاهیان نسبت به مطالبات عمومی جامعه بی توجه بمانند. اگرچه دانشجویان به واسطه هویت دانشجویی خود، هرگز در پی نقش آفرینی حرفه ای در عرصه سیاست نبوده اند، لیکن به دلیل ضعف نهادها و تشکل های مدنی، غیاب رسانه های مستقل و آزاد و در کل فقر جامعه مدنی در ایران، بسیاری از کارویژه های این نهادهای واسط در طرح مطالبات جامعه و انتقاد از وضعیت موجود به دانشگاه انتقال یافته است.از سویی دخالت بلا انقطاع قدرت در دانشگاه و حضور نهادین سیاسی و حتی نظامی قدرت درون جغرافیای این نهاد علمی همواره دانشجویان را در وضعیتی حساس نسبت به مناسبات قدرت نگاه می داشته است. همراه با فرایند اصلاحات و انبساط حاصل از آن در عرصه عمومی این فرصت برای دانشگاه ایجاد شد که همه مطالبه ی تاریخی خود یعنی استقلال را پیگیری نماید و هم محل طرح بسیاری از مطالبات عمومی جامعه اعم از حقوق زنان، کارگران، اقلیت ها و به صورت کلی مطالبه دموکراسی گردد. چگونگی و چرایی همراهی دانشگاه با جنبش سبز مردم ایران را نیز دقیقا از همین منظر می توان به تحلیل نشست.حساسیت عرصه عمومی نسبت به چگونگی برگزاری انتخابات و وقایع پس از آن چنان ابعاد وسیعی داشت که نمی توانست دانشگاه را متاثر نسازد. نگاهی اجمالی به شهدا و زندانیان جنبش سبز و میزان حضور دانشگاهیان در این میان، به خوبی میزان این تاثیر را آشکار می سازد، به گونه ای که حتی می توان اظهار کرد عاملیت این جنبش تا حد زیادی با دانشگاهیان بوده است. البته اقتدارگرایان نیز ثابت کردند که به این تاثیرگذاری توجه داشته اند و حتی آن را پیش بینی می کرده اند و این التفات را قبل از هر چیز در حمله وحشیانه و جنایت بار به کوی دانشگاه در شامگاه ۲۴ خرداد ۸۸ به نمایش کشیدند.

٤- بدون تردید اساسی ترین و بنیادی ترین سیاست وزارت علوم در دولت احمدی نژاد مطیع سازی و وابسته سازی دانشگاه بوده است. پروژه هایی مانند ستاره دار کردن دانشجویان، اخراج و یا بازنشسته نمودن پیش از موعد استید منتقد و دگراندیش، برخورد چکشی با فعالین دانشجویی در قالب صدور احکام سنگین انضباطی، اعمال سهمیه بندی جنسیتی در کنکور سراسری، تغییر ساختار مدیریتی دانشگاه و سلب حق استخدام اساتید جدید و اعضای هیئت علمی از دانشگاه تلاش برای تغییر محتوای علوم انسانی به بهانه اسلامی کردن دانشگاه، تلاش برای اعمال تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها و... همه و همه نشان از این دارد که وزارت علوم در پی انقلاب فرهنگی جدیدی، البته به گونه ای نرم و تدریجی در دانشگاه است. دولت مستقر نشان داده که می کوشد با دخالت در ترکیب جمعیتی دانشگاهیان، وابسته سازی و سلب استقلال از مدیریت دانشگاه و تغییر در محتوای علوم، کارویژه ی دانشگاه را به صورت بنیادی دگرگون کند و آن را از نهادی دانش محور و آزادی خواه به نهادی ایدئولوژیک و سرکوبگر تبدیل نماید و این نیت بیش از هر چیز در سخنان وزیر علوم آشکار است که چندی پیش و در دانشگاه علم و صنعت، تلویحا اشاره کرد که دانشگاهی که مطابق میل حاکمیت نباشد را باید با خاک یکسان کرد. اگرچه باید تصدیق کرد که کامران دانشجو و سلف بر حقش محمد مهدی زاهدی، در حد توان برای پیشبرد ایده ی "با خاک یکسان سازی دانشگاه" کوشیده اند اما نکته بسیار مهم در صحبت های ایشان، قرابت بسیار زیاد نگاه وی با نهادهای نظامی و شبه نظامی است که در تیرماه ۷۸، خرداد۸۲ و خرداد ۸۸ با حمله به دانشجویان آن جنایات را رقم زدند. با این قرابت فکری شاید دور از تصور نباشد روزی که کامران دانشجو را در هیئت نیروهای شبه نظامی ببینیم، آن گاه که به جمع دانشجویان حمله می برد تا سلاخی شان کند و البته به خیال خود دانشگاه را نیز به تلی از خاک بدل سازد.

۵- تلاش برای به انقیاد کشیدن و یکدست سازی دانشگاه، در قالب یک انقلاب فرهنگی جدید، پروژه ای پیشاپیش شکست خورده است. ابتدا به این دلیل که دانشگاه خود نهادی مدرن است و علم مدرن در بطن خویش و روش شناسی حاکم بر آن، حاوی آموزه های دموکراتیک است و گریز از این آموزه ها همانقدر ممکن است که دوری و دشمنی با علوم جدید محتمل می باشد. از سویی ساختار اجتماعی جامعه امروزین ایران به گونه ای است که دیگر آموزه های ایدئولوژیک را بر نمی تابد. جنبش سبز نشان داد که از اولویت های اصلی انسان ایرانی، تغییر در سبک زندگی است. باید پذیرفت که روح حاکم بر جنبش دموکراسی خواهی نوین ایران، در دورترین فاصله ممکن نسبت به انگاره های ایدئولوژیک قرار دارد و به جای آنکه بخواهد جهان را به صورت ذهنیت خویش بتراشد، در پی تحقق آزادی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است، تا بتواند آنگونه که می خواهد بزید، آنطور که می اندیشد سخن گوید و به آن شیوه ای که می پسندد معاش کند. تغییرات جامعه ایرانی که با تولد جنبش سبز رخ عیان نمود، نشانه های بسی بیشتری از یک تغییر اجتماعی و فرهنگی صرف را به نمایش گذارده و بیشتر به تحولی تاریخی و تمدنی می ماند که عبور بخش عظیمی از جامعه ایرانی را از زیست سنتی و جغرافیا محور به زیستی مدرن و جهان وطنی نوید می دهد. گذاری که به نظر می رسد هیچ حاکمیت سیاسی خشن و ایدئولوژیکی را در درازمدت، یارای مقاومت در برابر آن نیست...


۳۱ شهریورماه ١٣٨٩
٢٨ دانشجوی در بند
در زندان های اوین و رجایی شهر

منبع: دانشجونیوز

Tuesday 21 September 2010

تداوم فشار بر پیروان مکاتب تصوف و درویشی در ایران

در حالیکه موارد عدیدۀ نقض حقوق بشر در ایران ، کانون توجه نهادها و سازمانهای بین المللی حقوق بشری را متوجه خود ساخته است؛ مسئولان نظام ، از افزایش فشارها بر آحاد مردم نکاسته و روزبروز این فشارها تداوم می یابد ؛ در سالهای اخیر افزایش فشارها بر اقلیتهای قومی - مذهبی بطور سازمان یافته موجبات بکارگیری ابزار خشونت و سرکوب علیه شهروندان در ایران را فراهم آورده و بخصوص طی پنجسالۀ اخیر فشار بر اقلیتهای مذهبی منجر به روندی معمول گشته است ، در این میان پیروان مکاتب تصوف و درویشی از گزند آزارو اذیت و خشونت سازمان یافتۀ حکومتی مصون نبوده و علی الخصوص طی هفته های اخیر آمار احضار ، بازداشت ، بازجویی و به زندان افکندن دراویش در مناطق مختلف کشور افزایش یافته است

طی روزهای گذشته جمعی از پیروان و ارادتمندان مکتب تصوف و عرفان در ایران به مراکز قضایی احضار شده و بدون طی روند قانونی بازداشت شده اند. در این میان می توان به بازداشت ها و احضارهای دو هفته اخیر اشاره کرد

حمید آقاجری از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی ساکن در روستای مهرآباد از توابع سپیدان در استان فارس از سوی اداره اطلاعات احضار شد . این درویش گنابادی صبح روز چهارشنبه 24 شهریورماه در ستاد خبری اطلاعات سپیدان حاضر شد و پس از ساعتی بازجویی و فشار ، تهدید و ارعاب برای تعطیلی مجالس درویشی آزاد شد اما به دلیل مقاومت در برابر بازجوها ، به وی گفته شده است که از طریق دستگاه قضایی نسبت به تعقیب کیفری وی اقدام خواهد شد
براساس این گزارش ؛ اداره اطلاعات سپیدان به صورت غیر قانونی و با تهدید، تاکنون چند باراز آقای آقاجری خواسته است که مجالس درویشی را در این روستا تعطیل نماید


جمشيد لك از دراويش سلسله نعمت اللهي گنابادي روز سه شنبه 23 شهريور ماه از سوي پليس اطلاعات و امنيت عمومي شهرستان دورورد در استان لرستان احضار شد . براساس اين احضاريه كه در آن به دستور مقام قضايي اشاره اما از ذكر دليل احضار خودداري شده است ، اين درويش گنابادي مي بايست روز 5 شنبه 25 شهريور ماه خود را به اين نهاد امنيتي معرفي نمايد .
جمشيد لك در سال 1385 نيز به اداره اطلاعات احضار و مورد ضرب و شتم مأمورين قرار گرفت . وي با ارسال نامه به مقامات جمهوري اسلامي به اين رفتار مأمورين اعتراض كرد كه متعاقب آن با شكايت اداره اطلاعات شهرستان دورورد به اتهام نشر اكاذيب و افتراء روانه زندان شد و نهايتاً با حكم دادگاه تجديدنظر به 74 ضربه شلاق محكوم و اين حكم به اجرا گذاشته شد

صبح امروز خانواده مرحوم حبيب الله زماني از دراويش سلسله نعمت اللهي گنابادي به دادستاني گناباد احضار شدند . صبح امروز چهارشنبه 24 شهريورماه ، كلانتري بيدخت احضاريه اي را به خانواده مرحوم زماني ابلاغ كرده كه براساس آن مي بايست خود را جهت پاره اي توضيحات به دادستاني شهرستان گناباد معرفي كنند

بنابراين گزارش ؛ احتمال مي رود احضار خانواده زماني به دليل مخالفتهاي اداره اطلاعات و فرمانداري گناباد با مقوله دفن اموات در مزار سلطاني بيدخت باشد .مراسم تدفين و خاكسپاري مرحوم حبيب الله زماني از دراويش سلسله نعمت اللهي گنابادي صبح روز دوم مردادماه در حالي در مزار سلطاني بيدخت برگزار شد كه پس از اطلاع نهاد های اطلاعاتی از فوت وی ، از شب قبل درمقابل دربهای شمالی و جنوبی مزارمتبرک سلطانی ماموران لباس شخصی و نیروی انتظامی مستقر شدند و فضای آرا م و معنوی این محل، ساعاتی از حالت طبیعی خارج شد و در زمان تشییع و تدفین این درویش گنابادی نيز نیروهای امنیتی از حاضرین فیلمبرداری كردند

غلامحسین باتر از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی ساکن در قوچان از سوی اداره اطلاعات این شهر احضار شد

صبح روز 5 شنبه 25 شهریورماه ، این درویش گنابادی به صورت تلفنی از سوی اداره اطلاعات برای پاره ای توضیحات احضار و به وی اعلام گردیده که صبح روز شنبه خود را به این نهاد امنیتی معرفی نماید . گفتنی است کلیه مجالس درویشی در شهر قوچان درمنزل آقای باتر برگزار می شود .

منبع: اینساید اف ایران


نامه جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول و دانشگاه آزاد دزفول به استاد در بندشان دکتر شیروی

جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول و دانشگاه آزاد دزفول نامه ای را خطاب به استاد در بندشان دکتر شیروی نوشته اند

متن این نامه که در اختیار ادوارنیوز قرار گرفته به شرح زیر است

به نام خدای بزرگ، خدای آزادگان، خدای بندگان، و خدای آزادگانِ در‌بند

برای دکتر شیروی، استاد خوبی‌ها،
که سلامتی، طول عمر و آزادی اش را از درگاه پروردگار مهربان می‌خواهیم.
هرکس کلمه ای به من بیاموزد، مرا بنده‌ی خویش ساخته.
مولای متقیان، علی علیه السلام

و چه نیکوست که حق استاد بدانیم و قدرش بشناسیم.
و چه درد بزرگیست دانستن و چه رنجی ست فهمیدن و چه سخت است شناختن و چه بعید است خاموش ماندن!
درد را اگر به نظاره بنشینی، سوختن هم ندانی آب می شوی...
دردِ همیشه ی آدم ها، درد نشناختن؛
نشناختنِ قدرها و ارزش‌ها
از قدرِ آموختن، ارزشِ دانستن،سوختن و افروختن، تا قدرِ اندوختن...
و نه اندوختنی که مرهمی باشد و سودی برای تو! که باری باشد ورنجی بر رنج هایت که دانستی.
و تو که اینجایی آمدی که بدانی، آمدی نه برای اینکه حقی را ادا کرده باشی که اینجا کم از کلاس درس نیست.
به اینجا آمدی که باز هم حق دیگری بر گردنت باشد که نیک می‌دانی هر دانستنی را حقی ست بر گردنت.
بدانی ادای حقی که بر گردن داری آسان نیست.
ساده می گویم و سخن کوتاه تر می کنم؛
در عمر اندکی که داریم اندکند تابندگانی که یادشان تا ابد از یادمان نخواهد رفت و نمی تواند برود که بنده‌ی ایشانیم و شایسته نیست بنده‌ای را که آموزگار خویش از یاد ببرد!
و این اندک بزرگان، نیک که بنگری در زندگانی هر انسانی یافت می‌شوند.
ولی بسیار کم اند افرادی که در زندگانی، بزرگوارانی را ملاقات می‌کنند که از سر تواضع چنانند که بخواهی هم نمی‌توانی در کنارشان که هستی قدر ایشان بشناسی.
آنقدر متواضع که بخواهی هم نمی‌توانی بفهمی در محضرشان که هستی چه سعادتی نصیب تو شده، که چشمانشان از حضور تو چنان درخششی دارد که به واقع درمیابی اوست که سعادتمندی را با تمام وجود حس می کند...!!!
آنقدر متواضع اند که شاید هیچ گاه نفهمی که اساتید سرشناسی که به دانشگاه ناشناخته‌ی تو آمدند، او را می‌شناختند! دانشگاهی آنقدر ناشناخته که نیمی از مردمان شهرش هم از وجود آن بی اطلاع بودند!!!
و آنقدر بزرگوار که اگر اینجا نبودی شاید هیچ گاه نمی‌فهمیدی، که چه جایگاهی می‌توانست داشته باشد اگر دانشگاه تو را رها می‌کرد و همچون هم قطارانش دعوت بهترین دانشگاه‌های کشور را می‌پذیرفت. که سرنوشت دانشگاه تو بدون حضور او و اساتید بزرگی همچون او معلوم نیست که چگونه می‌بود!
که سرنوشت تو و خیلی ها بی‌وجود او معلوم نبود که چگونه می‌بود.
که شاید ندانی چند نفر، چقدر از ایمانشان را مدیون وجود اویند.
که شاید ندانی چه کسانی هر روز، هر هفته، هر ماه و هر سال با او به درد دل و مشورت می نشینند و سفره ی دلشان را،که قفل بر آن زده بودند(!)، پیش او باز می کنند.
که او را محرم خود می دانند و شایسته ی شنیدن و مشورت کردن، و چه حق است این دانستن! که اگر فقط یکبار او را و لبخندش را دیده باشی تو نیز جز او را شایسته ی این مقام نخواهی یافت!!!
و شاید باز هم ندانی که اگر مجال بود و تو را فرصت خواندن، به قدر تمام کتاب هایی که در عمرت خواندی اگر از نیکی ها و مهربانی ها و تواضع و بزرگواریش بگویم، کم گفته ام. که اگر کوه بودی و از درد هایش می‌شنیدی صبر نمی توانستی! دردی که بزرگمرد مردان علی علیه السلام به قعر چاهش می‌برد که نهیبش گوش فلک را کر نکند!!!
و حال درد را به نظاره نشستن بیهودگی ست، که اگر امروز فرصت همراهی را از دست دادی شاید هیچ گاه فرصتی برایت نباشد.
ما اینجاییم، برای اظهار بندگی
اینجاییم برای اثبات قدر شناسی خود
اظهار قدر شناسی تمام شاگردان به تمام اساتید،
تمام بندگان به تمام آموزندگان دانش،
که بدانند که هستیم،
که بدانند که قدر می دانیم وجودشان را.
می شناسیم ارزش بودن شان و حضور در محضرشان
می دانیم که اگر دنیامان را به پایشان بریزیم حق بندگی را ادا نکردیم،
که بدانند که اگر سوختند و تابیدند، روشنیم...
روشنیم و شیفته ی سوختن و تابیدن...
می دانیم؛

در این زمانه که خلوص کم رنگ است،
در این زمانه که استاد دلتنگ است،
اگر ندانیم قدرش را برایمان ننگ است:
یکی چو باران چو ابر بارنده
یکی چو شمع، محبت و مهر را فروزنده
مربی مهربانی، چو ماه رخشنده،
به زندگانی طالبان علم تابنده

منبع:ادوارنیوز

Thursday 16 September 2010

آخرین وضعیت حسن اسدی زیدآبادی در گفتگو با عاطفه خلفی همسر وی

حسن اسدی زیدآبادی دبیر کمیته حقوق بشر سازمان دانش آموختگان ایران به تازگی به تحمل 5 سال حبس تعزیری و پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم شده است. همچنین وی از 31 مرداد ماه نیز در بازداشت به سر می برد.

در همین رابطه عاطفه خلفی همسر این فعال سیاسی به ادوار نیوز گفت: روز 21 شهریور ماه حکم 5 سال حبس آقای اسدی به وکیل ایشان ابلاغ شد که متاسفانه همه ما را در بهت و حیرت فروبرده است و البته امیدواریم که مرجع تجدید نظر با در نظر گرفتن جمیع جهات و محتویات پرونده نظر خود را راجع به این حکم اعلام نمایند. وی در خصوص پرونده جدید همسرش گفت : اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام، تشویش اذهان عمومی و فعالیت تبلیغی علیه نظام به ایشان در پرونده جدیدی مجددا تفهیم شده و پس از اخذ آخرین دفاع پرونده به دادگاه ارجاع شده ولی هنوز شعبه رسیدگی کننده مشخص نیست.
همسر حسن اسدی زیدآبادی یادآور شد: همسرم به مدت 21 بدون داشتن قرار بازداشت و با قرار کفالتی که از همان ابتدای بازداشت به ایشان ابلاغ شده و تاکید می کنم بدون قرار بازداشت در زندان به سر برده است و لی روز 22 شهریور ایشان در تماس تلفنی که با منزل داشتند اعلام کردند که قرار کفالتشان تبدیل به قرار بازداشت شده و در همین روز به ایشان ابلاغ شده است . در این 21 روز بدون اینکه به خانواده ایشان اطلاع دهند تا کفیل معرفی کنند ایشان را در بازداشت نگه داشتند.
عاطفه خلفی در پایان با اشاره به اخباری که پس از خبر ابلاغ حکم آقای اسدی و در گفتگو با وکیل وی منتشر شد گفت: لازم است که توضیح دهم که خبر حضور بازجوی آقای اسدی در روز ابلاغ حکم در دادگاه یک سوتفاهم از صحبت های ایشان بوده است. وی در خصوص این موضوع گفت: در واقع منظور آقای زارعی این بوده است که ایشان چند روز قبل از جلسه محاکمه آقای اسدی پرونده ایشان را مطالعه کرده بودند و وقتی صبح روز 13 مرداد ماه که جلسه دادگاه آقای اسدی بوده مجددا همان پرونده را مطالعه کرده ،متوجه اضافه شدن چند برگه دیگر به پرونده و طرح اتهامات جدید علیه آقای اسدی بوده است که این امر قطعا در صدور رای سختگیرانه 5 سال حبس برای ایشان در نظر قاضی بی تاثیر نبوده و نکته قابل تامل اینجاست که آقای اسدی برای طرح همان اتهامات مجددا بازداشت شده و همان اتهامات اضافه شده در پرونده جدید دیگری جهت رسیدگی به دادگاه فرستاده شده است.
همسر این فعال سیاسی گفت: امیدوارم که حکم آقای اسدی در دادگاه تجدید نظر مورد بررسی قرار بگیرد چرا که صدور این حکم سختگیرانه برای یک مجرم سیاسی و فعال حقوق بشر با یک نظام حقوقی و سیستم قضایی که مدعی عدالت و تامین آزادی و امنیت شهروندان در خصوص ابراز نظراتشان است در تعارض است
منبع: ادوارنیوز

Wednesday 15 September 2010

محرومیت از تحصیل برای کاملیا کوثری, فعال دانشجویی

کاملیا کوثری فعال دانشجویی دانشگاه علامه و عضو انجمن اسلامی منتخب دانشکده ادبیات که در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کرده توسط هیت گزینش از تحصیل محروم و به دانشجوی ستاره‌دار تبدیل شده است

بنا به اطلاع گزارش‌گران خبرگزاری حقوق بشر ایران، خانم کوثری که فعالیت‌هایی را در راستای حمایت از دانشجویان زندانی این دانشگاه و بویژه مجید دری و مهدیه گلرو انجام داده، با وجود کسب رتبه مناسب از لیست قبول شدگان حذف شد

گفتنی است نامبرده تیرماه گذشته جهت بازجویی توسط عوامل وزارت اطلاعات به هیت گزینش احضار شده بود

گفته می‌شود کاملیا کوثری از فعالان نزدیک به شورای دفاع از حق تحصیل محسوب می‌شود که در مقطع انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ به همراه سایر فعالان این شورا نقش به‌سزایی در تبدیل شدن مسئله دانشجویان ستاره‌دار به یک مباحثه ملی ایفا کرده است

منبع:اینساید اف ایران

احضار اعضا خانواده یک درویش گنابادی متوفی به دادستانی

صبح امروز اعضا خانواده حبيب الله زماني از دراويش سلسله نعمت اللهي گنابادي متوفی به دادستاني گناباد احضار شدند

صبح امروز 24 شهريور ماه، كلانتري بيدخت احضاريه اي را به خانواده مرحوم زماني ابلاغ كرده كه براساس آن باید خود را جهت پاره اي توضيحات به دادستاني شهرستان گناباد معرفي كنند

بنابراين این گزارش، احتمال مي رود احضار خانواده زماني به دليل مخالفت‌هاي اداره اطلاعات و فرمانداري گناباد با مقوله دفن اموات در مزار سلطاني بيدخت باشد.

مراسم تدفين و خاكسپاري حبيب الله زماني از دراويش سلسله نعمت اللهي گنابادي صبح روز دوم مرداد ماه در حالي در مزار سلطاني بيدخت برگزار شد كه پس از اطلاع نهادهای اطلاعاتی از فوت وی، از شب قبل در مقابل درهای شمالی و جنوبی مزار سلطانی ماموران لباس شخصی و نیروی انتظامی مستقر شدند و فضای آرام این محل، ساعاتی از حالت طبیعی خارج شد و در زمان تشییع و تدفین این درویش گنابادی نيز نیروهای امنیتی از حاضرین فیلمبرداری كردند

همچنین جمشيد لك از دراويش گنابادي روز سه شنبه 23 شهريور ماه از سوي پليس اطلاعات و امنيت عمومي شهرستان دورورد در استان لرستان احضار شد

براساس اين احضاريه كه در آن به دستور مقام قضايي اشاره اما از ذكر دليل احضار خودداري شده است، اين درويش گنابادي باید روز پنج شنبه 25 شهريور ماه خود را به اين نهاد امنيتي معرفي کند

جمشيد لك در سال 1385 نيز به اداره اطلاعات احضار و مورد ضرب و شتم مأمورين قرار گرفت. وي با ارسال نامه به مقامات جمهوري اسلامي به اين رفتار مأمورين اعتراض كرد كه متعاقب آن با شكايت اداره اطلاعات شهرستان دورورد به اتهام نشر اكاذيب و افتراء روانه زندان شد و نهايتاً با حكم دادگاه تجديدنظر به 74 ضربه شلاق محكوم و اين حكم به اجرا گذاشته شد

منبع: مجذوبان نوز

Tuesday 14 September 2010

مصطفی دانشجو: ما دراویش گنابادی همدل و دارای روحی واحدیم

وقتی محمد مروی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی، به امر دادستان گناباد، به اتهام "تمرد از دستور ماموران انتظامی" روانه زندان شد، همزمان به دستور مقامات اطلاعاتی و دادستان ، موی سر وی را تراشیدند . این اقدام مسوولين ،‌ مورد اعتراض دراویش و اهالی بيدخت قرار گرفت و گروهی از جوانان اين شهر و کلیه پرسنل پايگاه خبري دراويش نیز در اعتراض به این عمل غیر قانونی دستگاه قضایی و امنیتی، اقدام به تراشیدن موی سر خود نمودند

روز گذشته نیز مديران و کارکنان سايت مجذوبان نور، پايگاه خبري دراويش سلسله نعمت اللهي گنابادي، در اعتراض به تراشيدن موي سرآقای محمد مروي از سوي ماموران امنیتی و مسوولين زندان گناباد ، در همراهي با ديگر دراويش شهرستان بيدخت ، موي سر خود را تراشيدند. این همبستگی نمادین و شیوه اعتراض به رفتار حکومت بهانه ای شد تا با یکی از مدیران سایت مجذوبان نور که خود نیز اقدام به تراشیدن موی سر کرده است، گفتگو کنیم. مصطفی دانشجو وکیلی است که پروانه وکالتش در جریان دفاع از حقوق دراویش توسط مراکز امنیتی ابطال شده است.

در حال حاضر چند نفر از دراویش در زندان به سر میبرند؟ و موضوع اتهامی آنها چیست؟

در حال حاضر آقاي لباف در شهربابك از توابع استان كرمان در تبعید هستند. آقاي هادي رحمانيان از دراويش سروستان در زندان می باشند. ولي افراد ديگري هم داريم كه از سوي محاكم قضايي در شهرهاي مختلف تحت پيگرد قرار دارند . ماموران امنیتی و مسئولین قضایی یاد گرفته اند که به دلیل همبستگی دارویش با یکدیگر و جلوگیری از واکنش سراسری آنها بعد از دستگیری ها و بگیر و ببندها به سرعت دراویش را به قید ضمانت آزاد می کنند و همین امر باعث شده است که به صورت خود جوش بسیاری از آنها از سپردن وثیقه خود داری نمایند . در حال حاضر بیش از 500 نفر با همین شرایط پرونده های آنها در محاکم قضایی در حال رسیدگی می باشد اما ظاهرا برای جلوگیری از واکنشهاي غیرقابل پیش بینی ، آزاد می باشند، جز عده قلیلی که هم اکنون در بازداشت می باشند ، عناوين اتهامي اكثرآنها اقدام علیه امنیت ملی واخلال در نظم عمومي است. به عنوان مثال ، تعداد قريب به 110 نفر كه در جريان تخريب حسينيه دراويش در بروجرد در سال 86 دستگير شده بودند اكنون پس از گذشت 3 سال ، به اتهام اقدام عليه امنيت ملي به دادگاه انقلاب بروجرد فراخوانده شده اند . آقاي مرتضي سپندار از دراويش كرج براي اجراي حكم مبني بر پرداخت ديه به 4 تن از اعضاي حوزه علميه و پايگاه بسيج اين شهرستان به اجراي احكام احضار شده است . پرونده 24 نفر از دراويش بيدخت با اعتراض وكلاي آنها به حكم بدوي دادگاه گناباد براي رسيدگي مجدد در حال ارسال به دادگاه تجديدنظر استان خراسان رضوي مي باشد . دو تن از وكلاي دراويش آقايان يداللهي و اسلامي با شكايت اداره اطلاعات تحت تعقيب دادگاه جزيره كيش قرار دارند . 6 تن از دراويش سروستان و7 تن در الشتر تحت تعقيب قرار دارند و عده زیاد دیگری نیز در نقاط مختلف پرونده قضایی برای آنان تشکیل شده است و مزاحمتها وتهدیدات شغلي از سوي نهادهاي امنيتي برای بسیاری از دراویش وجود دارد .

تاکنون چند مورد از جمله آقای مروی به دلیل تمرد از دستور مامور اطلاعات مبنی بر برداشتن عکس های بزرگان دراویش از محل کار خود، بازادشت و روانه زندان شدند. این دستگیری ها با چه هدفی صورت گرفته است؟

بعد از روی کار آمدن دولت نهم و با تخریب حسینیه قم و بروجرد و تشدید سیاست آپارتاید مذهبی و اعمال بایکوت خبری ، انتشار اخبار این سلسله و طریقت عرفانی با محدودیتهای فراوانی روبرو بوده است .، روزی نیست که این بخش از شهروندان کشور در آسایش و آرامش بسر ببرند و به بهانه های واهی از سوی گروهی افراطی و دستهای نهان و آشکار آنها در مراکز امنیتی و ارگانهای اجرایی مورد ظلم و ستم قرار نگیرند. نمونه همین اتفاق بارها در قم ، بیدخت ، کرج ، اصفهان و بروجرد و شهرهای مختلف دیگر انجام گرفته است. ایجاد رعب و وحشت از اهداف اصلی برنامه ریزان این سیاست است .گروهی انحصار طلب و تمامیت خواه که تصور میکنند جامعه باید یک دست و یک صدا حامی روشها و رفتارهای غیر انسانی آنها باشد ،با این ذهنیت که با ایجاد خفقان و محدودیت می توان دراویش را و بلکه ملت ایران را به تبعیت از خود وادار نمود ،سیاستی را دنبال میکنند که تنها نتیجه آن ایجاد فاصله میان مردم و حاکمیت است و این سیاست ناقض همه ارزشهای دینی،فرهنگی و ملی ما می باشد. عدم توجه به این مهم که اصولا عرفان و درویشی در حوزه ایمان و باورهای قلبی قابل طرح و بررسی می باشد، ودر محدوده حریم خصوصی و فردی افراد است ،عده ای نادان و نا آگاه به مبانی اعتقادی و دینی تلاش بر آن دارند که با نا امن کردن فضای جامعه دراویش را مجبور نمایند که دست از اعتقاد خود بردارند ،در صورتی که این اقدامات ، دراویش را بیش از پیش با یکدیگر متحد تر و در راه اعتقادات خود مصمم تر خواهد نمود.

اقدام علیه آقای مروی و تراشیدن موی سر ایشان به گمان شما آیا یک عمل در راستای تضعیف روحیه ی این درویش گنابادی بوده است؟

اساسا تراشیدن موی سر آقای مروی به جهت تحقیر و تضعیف روحیه ایشان انجام گرفته است و همبستگی دراویش در تراشیدن موی سرشان بدین جهت است که اعلام نمایند ما دراویش گنابادی همدل و دارای روحی واحدیم . اگر برادرمان مجرم است ما نیز مجرمیم و اگر مظلومانه مورد ستم قرار گرفته است این ظلم به فرد فرد دراویش بلکه تعدی به تمام ملت ایران است ، زیرا زمانی که حقوق یک شهروند با هر بینش و اعتقادی سلب میگردد و قانون لگد مال می شود این ظلم بر همگان اعمال شده است و همه ملت مورد تحقیر ستم گر واقع شده اند.

براساس گزارشهاي رسيده ، پرسنل سايت مجذوبان نور به عنوان پايگاه خبري دراويش گنابادي در همبستگي با آقاي مروي و ساير دراويش بيدخت ، موهاي سر خود را تراشیده اند . آيا اين خبر را تأييد مي كنيد ؟ فکر می کنید اقدام همبستگی دراویش گنابادی و اقدام به تراشیدن موی خود آیا با واکنش مقامات امنیتی مواجه خواهد شد؟

بله، مدیران و پرسنل سایت مجذوبان نور و کل خبرنگاران پایگاه خبری دراویش گنابادی در داخل و خارج از کشور اقدام به تراشیدن موهای سر خویش نمودند و بدین وسیله با برادران خود در شهرستان بیدخت و خصوصا آقای مروی اعلام همبستگی نموده اند و این موضوع که آیا از سوی مراکز امنیتی واکنشی انجام میگیرد یا نمی گیرد ، در ذهن و روح کلیه دراویش حائز اهمیت نیست ، اگر اقدامی هم صورت پذیرد . بیش از پیش رسواگر و نمایانگر ستمهای مستمر و مضاعفی است که از سوی مقامات مسئول بر پیروان عرفان و تصوف اعمال می شود و مسلماً تعدی به حقوق دراویش بعنوان بخشی از شهروندان این کشور با روند رشد و آگاهی ملت ایران به هر شکل زمانی پایان خواهد یافت و تا آن موقع دراویش گنابادی برای استیفای حقوق قانونی خویش مصمم به تحمل این شدائد می باشند .

در خبرها آمده بود که اهل سنت در تهران اجازه اقامه ی نماز عید نیافتند. همچنین از بسیاری مراسم های که به طور سنتی توسط گروه های مستقل برگزار میشد جلوگیری به عمل آمد. آیا این محدودیت ها برای اقامه نماز دراویش هم رخ داده است؟

بله ، البته به دلیل کثرت دراویش در تهران و مراکز استانها تا کنون در اقامه نماز وبرگزاری مراسم در اعیاد ، ممانعتی صورت نگرفته است ،اما مجالس درویشی شبهای دوشنبه و جمعه در بعضی ازشهرها و نقاط کشور با تهدید پی در پی بعضی از مراکز امنیتی روبرو می باشد و صاحبان منازلی که مجالس درویشی در آنها برگزار می شود مورد تهدید، اخذ تعهد بر تعطیلی مجالس، بازداشت ، دستگیری و بازجویی قرار می گیرند. مراکز امنیتی به دلیل عدم مستندات قانونی در اقدامات خود سرانه خود متوسل به بخشنامه هایی خود نوشته و خود پرداخته می شوند که در آنها مکتب تصوف و انعقاد مجالس درویشی درمخالفت و مغایرت با امنیت کشور تلقی شده است.

منبع:جرس