جمعی از وکلای دراویش سلسله نعمتاللهی گنابادی، با ارسال نامهای به بهمن کشاورز، رییس اتحادیه کانونهای وکلای دادگستری، خواستار وحدت وکلا در مقابل برخوردهای قهری و غیرقانونی موجود با مدافعان حقوق شهروندان شدند.
به اعتقاد نویسندگان این نامه، دستگیری و حبس و ايجاد محدوديت براي وکلایی چون ناصر زرافشان، عبدالفتاح سلطانی، محمد علی دادخواه، محمد مصطفائی، محمد اولیائیفر محمد سیفزاده، نسرین ستوده، مریم کرباسی، مریم کیان ارثی، سارا (هاجر) صباغیان و رزا قراچورلو در طول سالهاي گذشته تاكنون ، نشان از سیر فزاینده برخورد با وکلا و مدافعین ملت داشته و دورنمایی سیاه و تاریک از آینده استقلال وکیل و کانون وکلا در اذهان ترسیم میکند.
این وکلا با تاکید بر اینکه هر وکیل عدالتخواهی لازم است به هر شکل ممکن، از روند این حرکت انحطاطی ممانعت کند نوشتهاند: «چه بلای دیگری بر سر وکلای دادگستری باید نازل شود تا جامعه وکالت اندکی به وحدت، مقاومت و حفظ جایگاه خود بیندیشد؟»
وکلای دراویش سلسله نعمتاللهی گنابادی در پایان از کانونهای وکلای دادگستری خواستهاند با پرهیز از «خویشتنداری و مصلحتاندیشیهای بلاوجه در دفاع از حریم وکلا» برای جبران آنچه بر جامعه وکلا میرود راهی اندیشده شود « چرا که اگر چنین نشود به گردابی فرو خواهیم رفت که برای همیشه استقلال، شرافت و پایگاه مدنی و اجتماعی خود را از دست خواهیم داد.»
گفتنی است این نامه از سوی امير اسلامي بوركي، سيد ياسر جلالي امام (املشي)، اميد بهروزي، سيد كمال خادم، مصطفي دانشجو، فرشاد سليماني، عباس صالحيار، سعيد غلاميان، داوود منتظري، مهرآرا، مريم مشفق، نيك فرجام، بهمن نظري، غلامرضا هرسيني، رابعه هرسيني، فرشيد يداللهي فارسي و ايرج يگانه خواه که وکالت دراویش گنابادی را بر عهده دارند امضا شده است که از میان آنها، دو وکیل با نامهای مصطفی دانشجو و اميد بهروزي در جريان دفاع از حقوق دراویش گنابادی مورد قهر مراكز امنيتي قرار گرفته و پروانه وکالتشان باطل شده است.
متن اين نامه بدين شرح است :
عدالت فرشته ایست که دستی برخالق ودستی بر خلق دارد، او پنهان در غیب وجدان ، شعور ، آگاهی و عزم انسانها است . با قدرت قانون ظهور می کند و از هفت خوان ستم می گذرد و بر مسند حکومت می نشیند . حق را جاری می کند تا مساوات، آزادی و همه حقوق الهی را بر بنی آدم عرضه نماید . آنجا که قانون حکومت نمی کند ، عدالت سراب است و ستمدیده را پناهی نیست.
ریاست محترم اتحادیه سراسری کانون های وکلای دادگستری
اگر به سوگند وکالت خویش پایبندیم ، اگر دفاع از حق و حقیقت وظیفه ما و اگر قانون و عدالت طلبی راه و پیشه ماست ، اگر نسبت به جامعه و آنچه در عدلیه رخ می دهد متعهد هستیم ، باید چه ستم و مصیبتی بالاتر از آنچه امروز گریبان ما را گرفته، رخ دهد، که روح و روان ما را متذکر ومتوجه تعهداتمان نسبت به اجرای قانون نماید تا در راه انجام وظیفه و ادای دین خود به ملت قدم برداریم؟ چه بلای دیگری بر سر وکلای دادگستری باید نازل شود ، تا اندکی جامعه وکالت به وحدت ، مقاومت وحفظ جایگاه خود بیندیشد؟ آنگاه که سیاست ؛ قدرت قانون و شغل وکالت را به تمسخر می گیرد و همکارانمان را ظالمانه گرفتار می کند، چرا می هراسیم و عقل را نهیب می زنیم که خطردرپیش وسکوت ، مصلحت زیستن است ؟، چرا غافل از آنیم که ما یک خانواده ایم و امروز نوبت دیگران و فردا نوبت ما خواهد بود !! یکبار تفکر کنیم که چرا در فاصله قانون در کتاب وقانون درعمل ، وکیل دادگستری ، در مقام دفاع از موکلین خویش و احقاق حق ملت و اصرار برقانون و اجرای آن ، به حبس و زندان و ابطال پروانه وکالت مبتلا می شود؟ ما می دانیم که وكيل در موضع دفاع از مصونيت برخوردار است و نبايد وي را مورد ارعاب ، تهديد و بازداشت قرار داد و يا پروانه وكالت او را لغو و از حقوق اجتماعي محروم كرد ، اما آیا با خود اندیشیده ایم چرا وکلا در مقام دفاع ، همراه با موکلینشان مجبور به تحمل ستم و محرومیتهای مختلف می شوند ؟
آیاازخود پرسیده ایم ؛ ناصر زرافشان ، عبدالفتاح سلطانی ، محمد علی دادخواه ، محمد مصطفائی ، محمد اولیائی فر محمد سیف زاده ، نسرین ستوده ، مریم کرباسی ، مریم کیان ارثی ، سارا ( هاجر ) صباغیان و رزا قرا چورلو و بسیاری مدافعین بی دفاع دیگر، به کدام گناه و فعل مجرمانه مستحق عدم همیاری و حمایت کانونهای وکلاء می باشند ؟ و مجبورند مهر سکوت بر لب زده و بغض خود را در گلو فرو برند و فریاد یاری طلبی سر ندهند ؟
بیاییم آنها را در ضمیر خود محاکمه کنیم و وجدان خویش را در مقام قضاوت بنشانیم - اما نه آنگونه قضاوتی که سنت مرسوم عدلیه ما شده است - آیا در محکمه وجدانمان رأی به محکومیت آنها میدهیم ؟ و سپس خویش را به عنوان یک همکار، هم قسم و هم پیمان سرزنش نمی کنیم؟ آیا به این قضاوت نمی رسیم که آنها وکلائی هستند که آبروی شغل شریف وکالت را پاس داشته اند وآن بوده اند که باید باشند و ما آنها را تنها و بی یاوردر برهوت بی قانونی و زورگویی اربابان سیاست رها نکرده ایم؟
دوستان عزیز و سروران ارجمند ؛ سیر فزاینده برخورد با وکلا و مدافعین ملت ، دورنمای سیاه و تاریکی را از آینده استقلال وکیل و کانون وکلا دراذهان ترسیم می کند که هر وکیل عدالتخواهی را برآن می دارد به هر شکل ممکن ، از روند این حرکت انحطاطی ممانعت نماید. پس همه باهم به فردایی بهتر بیندیشیم و بیاییم دست از خویشتنداریها و مصلحت اندیشیهای بلاوجه در دفاع از حریم خود برداریم و راهی برای جبران آنچه بر ما رفته و می رود ، بیابیم . چراکه اگر چنین نشود به گردابی فرو خواهیم رفت که برای همیشه استقلال ، شرافت و پایگاه مدنی و اجتماعی خود را از دست خواهیم داد .
امير اسلامي بوركي – سيد ياسر جلالي امام ( املشي ) – اميد بهروزي – سيد كمال خادم - مصطفي دانشجو- فرشاد سليماني – عباس صالحيار - سعيد غلاميان – داوود منتظري – مهرآرا – مريم مشفق – نيك فرجام – بهمن نظري - غلامرضا هرسيني – رابعه هرسيني – فرشيد يداللهي فارسي – ايرج يگانه خواه
منبع: مجذوبان نور
No comments:
Post a Comment