محمود احمدینژاد در گردهمایی روسای دفاتر رهبری در دانشگاهها که عصر شنبه در تهران برگزار شده بود، سخنرانی کرد.
احمدینژاد با بیان اینکه صحبت کردن در حضور علما همچون زیره به کرمان بردن است، گفت: من میخواهم در اینجا خدمت شما عزیزان درس پس بدهم. یکی از شعارهای اصلی ما دانشجویان در ابتدای انقلاب این بود که دانشگاهها را از مدرکگرایی خارج کنیم و به سمت ماموریت اصلی دانشگاهها که همان انسانسازی است ببریم.
دانشگاه در آن زمان تبدیل به یک کارخانه تولید مدرک شده بود که انسانها برای دریافت مدرک بالاتر با یکدیگر مسابقه میگذاشتند و این رویه باید تغییر میکرد.
وی ادامه داد: هنوز برخی از مدیران و برنامهریزان هستند که تصور میکنند موضوع اصلی دانشگاه، دانش است اما به نظر من ما باید موضوع دانشگاه را عوض کنیم چرا که اگر موضوع دانشگاه بر محور دانش قرار بگیرد نتیجه همین میشود که میبینیم. موضوع اصلی دانشگاه خود انسان است، چرا که علم باید در خدمت انسان قرار داشته باشد؛ اگر تنها دانش در دانشگاه ارائه شود، دانش صرف به چه کاری میآید، دانش منهای حقیقت انسان و دانش منهای انسانیت انسان هیچ مفهومی ندارد.
احمدینژاد، افزود: متاسفانه دانشگاه سالها مانند قطاری در این ریل حرکت کرده است و تمام تجهیزات، قطعات و وسایل آن براساس این مسأله شکل گرفته است از این رو تغییر دادن آن کار مشکلی است اما شدنی است.
این مسأله خیلی طول میکشد اما شاید یکی از بهترین نقاط شروع آن برای تحقق این هدف گروه معارف و دفتر نمایندگی ولی فقیه است.
دانشگاههای ما ۱۰۰ سال پیش تاسیس شدند و تفکر کسانی که دانشگاههای ما را تاسیس کردند خارج از حوزه فرهنگ و اندیشه بوده است.
وی با اشاره به گزارشهای متعددی در مورد وضع فرهنگی و پوشش نامناسب و خارج از حوزه فرهنگ قرار، تصریح گرد: علت این است که ما دایره و محدوده خود را به گونهای ترسیم کردهایم که عده زیادی تصور میکنند که خارج از دایره ارزشها و آرمانهای انقلاب قرار گرفتهاند.
به عنوان مثال ما در دورهای کروات زدن را مسأله کردیم و یا زمانی بود که اگر استادی ریش خود را میتراشید تمام گروههای حزبالهی از وی در دانشگاه فاصله میگرفتند و این در حالی است که دایره انقلاب و اسلام دایرهای بسیار وسیع است و حتی وسیعتر از آن چیزی است که ما تصور آن را میکنیم.
باید قبول کنیم که آدمها و جوانان در مناطق گوناگون زندگی میکنند البته جوانان امروز ایران، بسیار بهتر از جوانان سایر ملتها هستند و ملت ایران نیز در بین ملتهای دنیا بهترین هست.
احمدینژاد گفت: انقلاب ما الگویش پیامبر عزیز اسلام است که رحمت للعالمین بوده که دایره هدایت پیامبر عزیز اسلام تمام انسانها را در بر میگیرد، مگر کسانی که خود را به جهل از این دایره بیرون کردند وگرنه مخاطب پیام پیامبر و اصل این پیام جهانی و همگانی است.
وی با بیان اینکه اگر قرار باشد دین اسلام ۷ میلیارد انسان را جذب و هدایت کند این دایره بسیار وسیعتر میشود، تصریح کرد: نگاه ما باید دایره نگاه پیامبر اسلام باشد و در آن صورت این دایره بسیار وسیعتر و گستردهتر خواهد بود.
احمدینژاد، گفت: تعریف تربیت این است که ما موانع را برداریم در این صورت است که انسانها بیدار خواهند شد و اسماء الهی در وجود انسان متجلی خواهد شد. تربیت انسانها انتقال مجموعه ای از مفاهیم نیست، تربیت انسانها انتقال مجموعهای از دروس اخلاقی نیست. مسیر انتقال ارزشهای الهی تنها از طریق عشق و محبت امکانپذیر است، چرا کلام و سخن پیامبر انقدر موثر است و چنین نفوذ دارد، این نفوذ به دلیل آن است که پیامبر عاشق انسانها است و عاشقانه به دنبال هدایت انسانها است و بههمین دلیل میتواند از یک عده انسانهای کوچک و قلیل انسانهای وارستهای که در تارک تاریخ بدرخشند درست کند.
وی عامل تاثیرگذار در نفوذ کلام پیامبر اسلام را عشق به مردم دانست و افزود: قلب پیامبر مالامال از عشق به مردم بود.
محال است کسی به ارزشها علاقه داشته باشد اما عشقی به مردم نداشته باشد و کسی که ادعا میکند به خدا اعتقاد دارد اما عشقی به مردم ندارد دروغگو است.
احمدینژاد گفت: ۱۴ واحد درس معارف در دانشگاهها تدریس میشود. به ظاهر با تدریس این تعداد از دروس اخلاقی باید همه زیر و رو شوند اما چرا چنین اتفاقی نمیافتد.
دانشجو در تمام کلاسها حاضر میشود، تمام سوالات را جواب میدهد، نمره ۲۰ را میگیرد اما در جامعه آن چیزی نیست که ما برای آن زحمت کشیدهایم. دوران قبل از انقلاب استادی بود که منافقین وی را بهعنوان یک استاد بزرگ اخلاق قبول داشتند و ما دائم بر سر وی با آنها جرح و بحث داشتیم. زمانی یکی از دوستان برای دیدن این شخص به کردستان رفته بود و از مقامات عرفانی او تعریف میکرد که وی در یک حجره ساده اقامت کرده و تنها حصیری را در زیر پای خود انداخته و با یک کتری سیاه روزگار را می گذراند. بعد از انقلاب این شخص در یکی از استانهای اصلی حاکم شهر شد اما زمانی که حضرت امام (ره) مقام معظم رهبری را به سمت امام جمعه تهران منصوب کردند وی اعلامیهای علیه این کار صادر کرد و بعد به کردستان عراق فرار کرد و در کنار صدام بر علیه انقلاب شروع به فعالیت کرد. چرا این طور شد، دلیل اصلی آن این بود که درس معارف و درس اخلاق به تنهایی کافی نیست و آن چیزی که در معارف و اخلاق جان میدمد چیز دیگری است.
ما تصور کردیم که اگر ذهنها را از علوم انباشته کنیم آدمها تربیت میشوند اما اینگونه نشد، آن آدمهایی که ملاتر از بقیه بودندو مدعی بودند نتوانستند در تار و پود حوادث، بهدرستی تشخیص بدهند.
تصور من از عرفان و دین چیز دیگری است، من فکر میکنم عرفان و اخلاق باید در موانع عملی دست آدم را بگیرند مگر نه اینکه دین باید به انسان فرقان بدهد.
وی ادامه داد: میگویند فلانی آدم خیلی با تقوایی است، آنکه آدم با تقوایی است که در موقعیت حساس در کنار آمریکا، انگلیس، منافقین، سلطنتطلبان و تمام دزدها قرار گرفت، چطور آن اخلاق به دادش نرسید. در این صورت ما باید یا در کلام خدا تردید کنیم یا باید دینداری او را محل اشکال بدانیم.
کسی که مدعی دینداری است و از آمریکا میترسد، ما میگوییم چنین شخصی دیندار است اما دینش ضعیف است.
دعوای اصلی ما بر سر امامت جامعه است. امامت نه برای حکومت و نه برای قدرتطلبی، مانند جامعه ما که عدهای اعم از چپ و راست به دنبال ولایت هستند و هدف اصلی آنها گرفتن پست و مقام است و اگر آنها را با ذرهبین به دقت نگاه کنیم متوجه میشویم که آن دو به هیچ عنوان تفاوتی با یکدیگر ندارند. من ولایتی را مد نظرم است که تنها راه نزول رحمت الهی است و هیچ راه دیگری به غیر از آن برای رسیدن انسانها به کمال وجود ندارد.
من در مجامع جهانی از علمای مسیحی پرسیدم که آیا شما نیز به امام موعود معتقد هستید یا نه؟ که آنها نیز جواب مثبت دادند و امام موعود را اصلیترین راه نجات خود بر شمردند.
احمدینژاد، گفت: تربیت تنها یک کار مکانیکی نیست البته برخیها به این کار مکانیکی ایمان دارند، اما کار شما تنها از طریق عشق ممکن است و این عشق تجلی وجود نازنین امام است.
استکبار برای دانشجو برنامهریزی میکند. قبل از آنکه طرف وارد دانشگاه شود برای وی مرزبندی درست میکنند.
برخیها آمریکا را دستکم گرفتند اما آنها بسیار بیشتر از ما تلاش میکنند، تنها در یک قلم به صورت رسمی اعلام کردند که ۴۰۰ میلیون دلار را هزینه کردهاند.
آنها مثل ما نیستند که تا زمانی که یک طرح بهصورت کامل مصوب نشده آن را پشت تریبون اعلام کنند، زمانی که رئیس جمهور آمریکا بیانیهای را مبنیبر حمایت یک گروه خاص اعلام میکند شما مطمئن باشید که چندین برابر آن در پشت این بیانیه کار شده است.
وی، افزود: انشاءالله دانشگاههایی که تحت کنترل ما نیستند به سرعت تحت مدیریت دولت در بیایند.
از وقتی که برخی از جناح بندیها در داخل کشور درست شد، بسیاری از این مشکلات پیش آمد البته ما مشکلی با احزاب نداریم اما ولایت و انقلاب یک حزب بیشتر ندارد و آن حزب ولایت و حزب خدا است.
از روزی که انقلاب را دو شقه کردند در داخل کار را به جایی رساندند که صحبت از ماموریت جهانی انقلاب و شهدا مذموم شد و مقالهنویسانی که به این ارزشها اهانت کردند از ناحیه حکومت مورد تشویق قرار گرفتند
منبع:ندای سبز آزادی
احمدینژاد با بیان اینکه صحبت کردن در حضور علما همچون زیره به کرمان بردن است، گفت: من میخواهم در اینجا خدمت شما عزیزان درس پس بدهم. یکی از شعارهای اصلی ما دانشجویان در ابتدای انقلاب این بود که دانشگاهها را از مدرکگرایی خارج کنیم و به سمت ماموریت اصلی دانشگاهها که همان انسانسازی است ببریم.
دانشگاه در آن زمان تبدیل به یک کارخانه تولید مدرک شده بود که انسانها برای دریافت مدرک بالاتر با یکدیگر مسابقه میگذاشتند و این رویه باید تغییر میکرد.
وی ادامه داد: هنوز برخی از مدیران و برنامهریزان هستند که تصور میکنند موضوع اصلی دانشگاه، دانش است اما به نظر من ما باید موضوع دانشگاه را عوض کنیم چرا که اگر موضوع دانشگاه بر محور دانش قرار بگیرد نتیجه همین میشود که میبینیم. موضوع اصلی دانشگاه خود انسان است، چرا که علم باید در خدمت انسان قرار داشته باشد؛ اگر تنها دانش در دانشگاه ارائه شود، دانش صرف به چه کاری میآید، دانش منهای حقیقت انسان و دانش منهای انسانیت انسان هیچ مفهومی ندارد.
احمدینژاد، افزود: متاسفانه دانشگاه سالها مانند قطاری در این ریل حرکت کرده است و تمام تجهیزات، قطعات و وسایل آن براساس این مسأله شکل گرفته است از این رو تغییر دادن آن کار مشکلی است اما شدنی است.
این مسأله خیلی طول میکشد اما شاید یکی از بهترین نقاط شروع آن برای تحقق این هدف گروه معارف و دفتر نمایندگی ولی فقیه است.
دانشگاههای ما ۱۰۰ سال پیش تاسیس شدند و تفکر کسانی که دانشگاههای ما را تاسیس کردند خارج از حوزه فرهنگ و اندیشه بوده است.
وی با اشاره به گزارشهای متعددی در مورد وضع فرهنگی و پوشش نامناسب و خارج از حوزه فرهنگ قرار، تصریح گرد: علت این است که ما دایره و محدوده خود را به گونهای ترسیم کردهایم که عده زیادی تصور میکنند که خارج از دایره ارزشها و آرمانهای انقلاب قرار گرفتهاند.
به عنوان مثال ما در دورهای کروات زدن را مسأله کردیم و یا زمانی بود که اگر استادی ریش خود را میتراشید تمام گروههای حزبالهی از وی در دانشگاه فاصله میگرفتند و این در حالی است که دایره انقلاب و اسلام دایرهای بسیار وسیع است و حتی وسیعتر از آن چیزی است که ما تصور آن را میکنیم.
باید قبول کنیم که آدمها و جوانان در مناطق گوناگون زندگی میکنند البته جوانان امروز ایران، بسیار بهتر از جوانان سایر ملتها هستند و ملت ایران نیز در بین ملتهای دنیا بهترین هست.
احمدینژاد گفت: انقلاب ما الگویش پیامبر عزیز اسلام است که رحمت للعالمین بوده که دایره هدایت پیامبر عزیز اسلام تمام انسانها را در بر میگیرد، مگر کسانی که خود را به جهل از این دایره بیرون کردند وگرنه مخاطب پیام پیامبر و اصل این پیام جهانی و همگانی است.
وی با بیان اینکه اگر قرار باشد دین اسلام ۷ میلیارد انسان را جذب و هدایت کند این دایره بسیار وسیعتر میشود، تصریح کرد: نگاه ما باید دایره نگاه پیامبر اسلام باشد و در آن صورت این دایره بسیار وسیعتر و گستردهتر خواهد بود.
احمدینژاد، گفت: تعریف تربیت این است که ما موانع را برداریم در این صورت است که انسانها بیدار خواهند شد و اسماء الهی در وجود انسان متجلی خواهد شد. تربیت انسانها انتقال مجموعه ای از مفاهیم نیست، تربیت انسانها انتقال مجموعهای از دروس اخلاقی نیست. مسیر انتقال ارزشهای الهی تنها از طریق عشق و محبت امکانپذیر است، چرا کلام و سخن پیامبر انقدر موثر است و چنین نفوذ دارد، این نفوذ به دلیل آن است که پیامبر عاشق انسانها است و عاشقانه به دنبال هدایت انسانها است و بههمین دلیل میتواند از یک عده انسانهای کوچک و قلیل انسانهای وارستهای که در تارک تاریخ بدرخشند درست کند.
وی عامل تاثیرگذار در نفوذ کلام پیامبر اسلام را عشق به مردم دانست و افزود: قلب پیامبر مالامال از عشق به مردم بود.
محال است کسی به ارزشها علاقه داشته باشد اما عشقی به مردم نداشته باشد و کسی که ادعا میکند به خدا اعتقاد دارد اما عشقی به مردم ندارد دروغگو است.
احمدینژاد گفت: ۱۴ واحد درس معارف در دانشگاهها تدریس میشود. به ظاهر با تدریس این تعداد از دروس اخلاقی باید همه زیر و رو شوند اما چرا چنین اتفاقی نمیافتد.
دانشجو در تمام کلاسها حاضر میشود، تمام سوالات را جواب میدهد، نمره ۲۰ را میگیرد اما در جامعه آن چیزی نیست که ما برای آن زحمت کشیدهایم. دوران قبل از انقلاب استادی بود که منافقین وی را بهعنوان یک استاد بزرگ اخلاق قبول داشتند و ما دائم بر سر وی با آنها جرح و بحث داشتیم. زمانی یکی از دوستان برای دیدن این شخص به کردستان رفته بود و از مقامات عرفانی او تعریف میکرد که وی در یک حجره ساده اقامت کرده و تنها حصیری را در زیر پای خود انداخته و با یک کتری سیاه روزگار را می گذراند. بعد از انقلاب این شخص در یکی از استانهای اصلی حاکم شهر شد اما زمانی که حضرت امام (ره) مقام معظم رهبری را به سمت امام جمعه تهران منصوب کردند وی اعلامیهای علیه این کار صادر کرد و بعد به کردستان عراق فرار کرد و در کنار صدام بر علیه انقلاب شروع به فعالیت کرد. چرا این طور شد، دلیل اصلی آن این بود که درس معارف و درس اخلاق به تنهایی کافی نیست و آن چیزی که در معارف و اخلاق جان میدمد چیز دیگری است.
ما تصور کردیم که اگر ذهنها را از علوم انباشته کنیم آدمها تربیت میشوند اما اینگونه نشد، آن آدمهایی که ملاتر از بقیه بودندو مدعی بودند نتوانستند در تار و پود حوادث، بهدرستی تشخیص بدهند.
تصور من از عرفان و دین چیز دیگری است، من فکر میکنم عرفان و اخلاق باید در موانع عملی دست آدم را بگیرند مگر نه اینکه دین باید به انسان فرقان بدهد.
وی ادامه داد: میگویند فلانی آدم خیلی با تقوایی است، آنکه آدم با تقوایی است که در موقعیت حساس در کنار آمریکا، انگلیس، منافقین، سلطنتطلبان و تمام دزدها قرار گرفت، چطور آن اخلاق به دادش نرسید. در این صورت ما باید یا در کلام خدا تردید کنیم یا باید دینداری او را محل اشکال بدانیم.
کسی که مدعی دینداری است و از آمریکا میترسد، ما میگوییم چنین شخصی دیندار است اما دینش ضعیف است.
دعوای اصلی ما بر سر امامت جامعه است. امامت نه برای حکومت و نه برای قدرتطلبی، مانند جامعه ما که عدهای اعم از چپ و راست به دنبال ولایت هستند و هدف اصلی آنها گرفتن پست و مقام است و اگر آنها را با ذرهبین به دقت نگاه کنیم متوجه میشویم که آن دو به هیچ عنوان تفاوتی با یکدیگر ندارند. من ولایتی را مد نظرم است که تنها راه نزول رحمت الهی است و هیچ راه دیگری به غیر از آن برای رسیدن انسانها به کمال وجود ندارد.
من در مجامع جهانی از علمای مسیحی پرسیدم که آیا شما نیز به امام موعود معتقد هستید یا نه؟ که آنها نیز جواب مثبت دادند و امام موعود را اصلیترین راه نجات خود بر شمردند.
احمدینژاد، گفت: تربیت تنها یک کار مکانیکی نیست البته برخیها به این کار مکانیکی ایمان دارند، اما کار شما تنها از طریق عشق ممکن است و این عشق تجلی وجود نازنین امام است.
استکبار برای دانشجو برنامهریزی میکند. قبل از آنکه طرف وارد دانشگاه شود برای وی مرزبندی درست میکنند.
برخیها آمریکا را دستکم گرفتند اما آنها بسیار بیشتر از ما تلاش میکنند، تنها در یک قلم به صورت رسمی اعلام کردند که ۴۰۰ میلیون دلار را هزینه کردهاند.
آنها مثل ما نیستند که تا زمانی که یک طرح بهصورت کامل مصوب نشده آن را پشت تریبون اعلام کنند، زمانی که رئیس جمهور آمریکا بیانیهای را مبنیبر حمایت یک گروه خاص اعلام میکند شما مطمئن باشید که چندین برابر آن در پشت این بیانیه کار شده است.
وی، افزود: انشاءالله دانشگاههایی که تحت کنترل ما نیستند به سرعت تحت مدیریت دولت در بیایند.
از وقتی که برخی از جناح بندیها در داخل کشور درست شد، بسیاری از این مشکلات پیش آمد البته ما مشکلی با احزاب نداریم اما ولایت و انقلاب یک حزب بیشتر ندارد و آن حزب ولایت و حزب خدا است.
از روزی که انقلاب را دو شقه کردند در داخل کار را به جایی رساندند که صحبت از ماموریت جهانی انقلاب و شهدا مذموم شد و مقالهنویسانی که به این ارزشها اهانت کردند از ناحیه حکومت مورد تشویق قرار گرفتند
منبع:ندای سبز آزادی
No comments:
Post a Comment